متن فارسی خطبه غدیر
جمعه 20 آبان 1390      9054بازديد

فهرست مطالب

1 -  حمد و ثنای الهی
2 -  فرمان   الهى براى مطلبى مهم
3 -  اعلان   رسمى ولایت و امامت دوازده امام
4 -  معرفى   امیرالمومنین بر فراز دستان پیامبر
5 -  تاکید   بر توجه امت به مسئله ى امامت
6 -  اشاره   به کارشکنیهاى منافقین
7 -  پیروان   اهل بیت و دشمنان ایشان
8 -  حضرت   مهدى
9 -  مطرح   کردن بیعت
10- حلال   و حرام، واجبات و محرمات
11- بیعت   گرفتن رسمى
 

(بخش اول) حمد و ثناى الهى

 

حمد و سپاس خدایى را که در یگانگى خود بلند مرتبه، و در تنهایى و فرد بودن خود   نزدیک است. [ کلمات اول خطبه حامل مطالب دقیقى از توحید است که احتیاج به تفسیر   دارد. جمله ى مذکور را شاید بتوان چنین توضیح داد: حمد خدایى را که در عین یگانگى   داراى عالیترین مرتبه است و در عین تنهایى و با حفظ مرتبه ى بلند به بندگانش نزدیک   است. در 'ب' و 'د' عبارت چنین است: حمد خدایى را که با یگانگى خود بلند مرتبه و با   فرد بودن و تنهایى خود نزدیک شده است. ] در قدرت و سلطه ى خود با جلالت و در ارکان   خود عظیم است. علم او به همه چیز احاطه دارد، در حالى که در جاى خود است، [ منظور   از این جمله یکى از دو جهت مى تواند باشد: اول: علم خداوند به همه چیز احاطه دارد   در حالى که آن چیزها در جاى خود هستند و خداوند احتیاج به معاینه و ملاحظه ى آنها   ندارد. دوم: علم خداوند به همه چیز احاطه دارد در حالى که خداوند در مکان خود است.   البته براى خداوند مکان تصور ندارد، پس منظور این است که خداوند چنان احاطه بر   موجودات دارد که براى علمش احتیاج به رفت و آمد و کسب علم ندارد. ] و همه ى مخلوقات   را با قدرت و برهان خود تحت سیطره دارد.

 

همیشه مورد سپاس بوده و همچنان مورد ستایش خواهد بود. صاحب عظمتى که از بین   رفتنى نیست. ابتدا کننده او و بازگرداننده اوست و هرکارى به سوى او باز مى گردد.

 

به وجود آورنده ى بالا برده شده ها "آسمانها و افلاک" و پهن کننده ى گسترده ها   "زمین"، یگانه حکمران زمینها و آسمانها، پاک و منزه و تسبیح شده، [ کلمه ى   'قُدُّوس' به معنى پاک و منزّه از هر عیب و نقص، و کلمه ى 'سُبُّوح' به معنى کسى که   مخلوقات او را تسبیح مى کنند، و تسبیح به معنى تنزیه و تمجید خداوند است. ]   پروردگار ملائکه و روح، تفضل کننده بر همه ى آنچه خلق کرده و لطف کننده بر هر آنچه   به وجود آورده است. هر چشمى زیر نظر اوست، [ 'ج' و 'د' و 'ه': هر نَفْسى زیر نظر   اوست. ] ولى چشمها او را نمى بینند.

 

کرم کننده و بردبار و تحمل کننده است. رحمت او همه چیز را فرا گرفته و با نعمت   خود بر همه ى آنها منت گذارده است. در انتقام گرفتن خود عجله نمى کند، و به آنچه از   عذابش که مستحق آنند مبادرت نمى ورزد.

 

باطنها و سریره ها را مى فهمد و ضمایر را مى داند و پنهانها بر او مخفى نمى ماند   و مخفى ها بر او مشتبه نمى شود. او راست احاطه بر هر چیزى و غلبه بر همه چیز و قوت   در هر چیزى و قدرت بر هر چیزى، و مانند او شیئى نیست. اوست به وجود آورنده ى شیئ   "چیز" هنگامى که چیزى نبود. [ 'ج' و 'د': اوست به وجود آورنده ى زنده هنگامى که   زنده اى نبود. ] دائم و زنده است، و به قسط و عدل قائم است. نیست خدایى جز او که با   عزت و حکیم است.

 

بالاتر از آن است که چشمها او را درک کنند ولى او چشمها را درک مى کند، و او لطف   کننده و آگاه است. هیچکس نمى تواند با دیدن به صفت او راه یابد، و هیچکس به چگونگى   او از سر و آشکار دست نمى یابد مگر به آنچه خود خداوند عزوجل راهنمایى کرده است.

 

گواهى مى دهم براى او که اوست خدایى که قدس و پاکى و منزه بودن او روزگار را پر   کرده است. او که نورش ابدیت را فرا گرفته است. او که دستورش را بدون مشورت مشورت   کننده اى اجرا مى کند و در تقدیرش شریک ندارد و در تدبیرش کمک نمى شود. [ 'الف' و   'ب' و 'د': در تدبیرش تفاوت و اختلافى نیست. ]

 

آنچه ایجاد کرده بدون نمونه و مثالى تصویر نموده و آنچه خلق کرده بدون کمک از   کسى و بدون زحمت و بدون احتیاج به فکر و حیله [ 'ج': بدون فساد. ] خلق کرده است.   آنها را ایجاد کرد پس به وجود آمدند، [ 'ج': خواسته است پس بوجود آمده اند. ] و خلق   کرد پس ظاهر شدند. پس اوست خدایى که جز او خدایى نیست، صنعت او محکم و کار او زیبا   است، عادلى که ظلم نمى کند و کرم کننده اى که کارها به سوى او باز مى گردد.

 

شهادت مى دهم که اوست خدایى که همه چیز در مقابل عظمت او تواضع کرده و همه چیز   در مقابل عزت او ذلیل شده و همه چیز در برابر قدرت او سر تسلیم فرود آورده و همه   چیز در برابر هیبت او خاضع شده است.

 

پادشاهِ پادشاهان [ 'ب' و 'ج': مالک پادشاهان. ] و گرداننده ى افلاک و مسخّر   کننده ى آفتاب و ماه، که همه با زمانِ تعیین شده در حرکت هستند. شب را بر روى روز و   روز را بر روى شب مى گرداند که به سرعت در پى آن مى رود. [ کنایه از اینکه شب و روز   مانند دو کُشتى گیرنده هر یک بر دیگرى غالب مى شود و او را بر زمین مى زند و خود   بالا مى آید. درباره ى روز، عبارتِ 'شب را به سرعت دنبال مى کند' فرموده ولى درباره   ى شب نفرموده است. چه بسا کنایه از اینکه چون روز از نور ایجاد مى شود به مجرد کم   شدن نور رو به شب مى رود. ] در هم شکننده ى هر زورگوى با عناد، و هلاک کننده ى هر   شیطان سر پیچ و متمرّد.

 

براى او ضدّى، و همراه او معارضى نبوده است. یکتا و بى نیاز است. زائیده نشده و   نمى زاید و براى او هیچ همتایى نیست. خداى یگانه و پروردگار با عظمت. مى خواهد پس   به انجام مى رساند، و اراده مى کند پس مقدّر مى نماید، و مى داند پس به شماره مى   آورد. مى میراند و زنده مى کند، فقیر مى کند و غنى مى نماید، مى خنداند و مى   گریاند، نزدیک مى کند و دور مى نماید، [ 'د': تدبیر مى کند و مقدر مى نماید. ] منع   مى کند و عطا مى نماید. [ 'ب': منع مى کندو ثروتمند مى نماید. ] پادشاهى از آنِ او   و حمد و سپاس براى اوست. خیر به دست اوست و او بر هر چیزى قادر است.

 

شب را در روز و روز را در شب فرو مى برد. [ 'ج' و 'ه': داخل کننده ى شب در روز و   فرو برنده ى روز در شب نیست مگر او. ] نیست خدایى جز او که با عزّت و آمرزنده است.   اجابت کننده ى دعا، بسیار عطا کننده، شمارنده ى نَفَسها و پروردگار جنّ و بشر، که   هیچ امرى بر او مشکل نمى شود، [ 'ج' و 'د' و 'ه': هیچ لُغتى "زبانى" بر او مشکل نمى   شود. ] و فریاد دادخواهان او را منضجر نمى کند، و اصرار اصرار کنندگانش او را خسته   نمى کند. نگهدارنده ى صالحین و موفّق کننده ى رستگاران و صاحب اختیار مؤمنین و   پروردگار عالمیان. خدایى که از هر آنچه خلق کرده مستحق است که او را در هر حالى شکر   و سپاس گویند.

 

او را سپاس بسیار مى گویم و دائماً شکر مى نمایم، چه در آسایش و چه در گرفتارى،   چه در حال شدت وچه در حال آرامش. و به او و ملائکه اش و کتابهایش و پیامبرانش ایمان   مى آورم. دستور او را گوش مى دهم و اطاعت مى نمایم و به آنچه او را راضى مى کند   مبادرت مى ورزم و در مقابل مقدرات او تسلیم مى شوم [ 'ه': بشنوید و اطاعت کنید   دستور او را، و به آنچه رضایت او در آن است مبادرت ورزید و در مقابل مقدرات او   تسلیم شوید. ] به عنوان رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبت او، چرا که اوست خدایى که   نمى توان از مکر او در امان بود و از ظلم او هم ترس نداریم "یعنى ظلم نمى کند".

 

(بخش دوم) فرمان الهى براى مطلبى مهم

 

اقرار مى کنم براى خداوند بر نفس خود به عنوان بندگى او، و شهادت مى دهم براى او   به پروردگارى، و آنچه به من وحى نموده ادا مى نمایم از ترس آنکه مبادا اگر انجام   ندهم عذابى از او بر من فرود آید که هیچکس نتواند آن را دفع کند، هر چند که حیله ى   عظیمى به کار بندد و دوستى او خالص باشد- نیست خدایى جز او- زیرا خداوند به من   اعلام فرموده که اگر آنچه در حق على بر من نازل نموده ابلاغ نکنم رسالت او را   نرسانده ام، و براى من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا کفایت کننده و کریم   است.

 

خداوند به من چنین وحى کرده است: 'بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، یا   اَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ- فی علی یعنی فی   الخلافة لعلیّ بن ابى طالب- وَإنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمابَلَّغْتَ رِسالَتَهُ   وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ'، [ سوره ى مائده: آیه ى 67. ] 'اى پیامبر   ابلاغ کن آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده- درباره ى على، یعنى خلافت على بن   ابى طالب- و اگر انجام ندهى رسالت او را نرسانده اى، و خداوند تو را از مردم حفظ مى   کند'.

 

اى مردم، من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهى نکرده ام، [ 'ج' و   'ه': در آنچه رسانده ام کوتاهى نکرده ام و در ابلاغ آنچه بر من نازل کرده سستى   نکرده ام. ] و من سبب نزول این آیه را براى شما بیان مى کنم:

 

جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوندِ سلام پروردگارم- که او سلام   است- [ 'سلام' در این دو مورد به عنوان یکى از نامهاى خداوند ذکر شده است. ] مرا   مأمور کرد که در این اجتماع بپاخیزم و بر هر سفید و سیاهى اعلام کنم که 'على بن ابى   طالب برادرِ من و وصى من و جانشین من بر امتم و امام بعد از من است. نسبت او به من   همانند نسبت هارون به موسى است جز اینکه پیامبرى بعد از من نیست. و او صاحب اختیار   شما بعد از خدا و رسولش است'، و خداوند در این مورد آیه اى از کتابش بر من نازل   کرده است: 'اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ   یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ'، [ سوره ى مائده:   آیه ى 55. ]

 

'صاحب اختیار شما خدا و رسولش هستند و کسانى که ایمان آورده و نماز را بپا مى   دارند و در حال رکوع زکات مى دهند'، و على بن ابى طالب است که نماز را بپا داشته و   در حال رکوع زکات داده و در هر حال خداوند عزوجل را قصد مى کند. [ 'ب': در حال رکوع   به خاطر خداوند زکات داده، خدا هم در هر حال او را اراده مى کند و مى خواهد. ]

 

اى مردم، من از جبرئیل در خواست کردم که از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ این مهم   معاف بدارد، زیرا از کمى متقین و زیادى منافقین و افساد ملامت کنندگان و حیله هاى   مسخره کنندگانِ اسلام اطلاع دارم، کسانى که خداوند در کتابش آنان را چنین توصیف   کرده است که با زبانشان مى گویند آنچه در قلبهایشان نیست و این کار را سهل مى   شمارند در حالى که نزد خداوند عظیم است. و همچنین [ یعنى یکى دیگر از علل درخواست   معاف شدن از ابلاغ این مهم این جهت است. ] به خاطر اینکه منافقین بارها مرا اذیت   کرده اند تا آنجا که مرا 'اُذُن' "گوش دهنده ى بر هر حرفى" نامیدند، و گمان کردند   که من چنین هستم به خاطر ملازمت بسیار او "على" با من و توجه من به او و تمایل او و   قبولش از من، تا آنکه خداوند عزوجل در این باره چنین نازل کرد: 'وَمِنْهُمُ   الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبِىَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ اُذُنٌ قُلْ اُذُن- على الذین   یزعمون أنّه اُذن- خَیْر لَکُمْ، یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ   لِلْمُؤْمِنینَ...'، [ سوره ى توبه: آیه ى 61. لازم به تذکر است که فرق بین   'یُؤْمِنُ بِاللَّهِ' که همراه 'باء' است با 'یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمنینَ' که همراه   'لام' است اینکه: اولى بمعناى تصدیق کردن، و دومى بمعناى اظهار تواضع و احترام است.   در اینجا مراد اینطور مى شود که پیامبر صلى اللَّه علیه و آله کلام خداوند را تصدیق   مى فرماید و در مقابل مؤمنین اظهار تواضع و احترام مى نماید و سخن آنان را ردّ نمى   کند. ] 'واز آنان کسانى هستند که پیامبر را اذیت مى کنند و مى گویند او 'اُذُن'   "گوش دهنده بر هر حرفى" است، بگو: گوش است- بر ضد کسانى که گمان مى کنند او 'اُذُن'   است- و براى شما خیر است، به خدا ایمان مى آورد و در مقابل مؤمنین اظهار تواضع و   احترام مى نماید'.

 

و اگر من بخواهم گویندگان این نسبت "اُذُن" را نام ببرم مى توانم، و اگر بخواهم   به شخص آنها اشاره کنم مى نمایم، و اگر بخواهم با علائم آنها را معرّفى کنم مى   توانم، ولى به خدا قسم من در کار آنان با بزرگوارى رفتار کرده ام. [ 'ج' و 'ه': ولى   به خدا قسم من با چشم پوشى بر آنان کرامت نموده ام. ]

 

بعد از همه ى اینها، خداوند از من راضى نمى شود مگر آنچه در حق على بر من نازل   کرده ابلاغ نمایم.

 

سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمودند: 'یا اَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما   اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ- فى حق علی- وإنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ   رِسالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ'، [ سوره ى مائده: آیه ى 67. ] 'اى   پیامبر برسان آنچه- در حق على- از پروردگارت بر تو نازل شده و اگر انجام ندهى رسالت   او را نرسانده اى، و خداوند تو را از مردم حفظ مى کند'.

 

(بخش سوم) اعلان رسمى ولایت و امامت دوازده امام

 

اى مردم، این مطلب را درباره ى او بدانید و بفهمید، و بدانید که خداوند او را   براى شما صاحب اختیار و امامى قرار داده که اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرین و   انصار و بر تابعین آنان به نیکى، و بر روستایى و شهرى، و بر عجم و عرب، و بر آزاد و   بنده، و بر بزرگ و کوچک، و بر سفید و سیاه. بر هر یکتا پرستى [ 'ج' و 'ه': بر هر   موجودى..... ] حکم او اجرا شونده و کلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر کس با   او مخالفت کند ملعون است، و هر کس تابع او باشد و او را تصدیق نماید مورد رحمت الهى   است. [ 'ب': هر کس تابع او باشد و او را تصدیق نموده اطاعت نماید مأجور است. ]   خداوند او را و هر کس را که از او بشنود و او را اطاعت کند آمرزیده است.

 

اى مردم، این آخرین بارى است که در چنین اجتماعى بپا مى ایستم. پس بشنوید و   اطاعت کنید و در مقابل امر خداوند، پروردگارتان سر تسلیم فرود آورید، چرا که خداوند   عزوجل صاحب اختیار شما و معبود شما است، و بعد از خداوند رسولش و پیامبرش که شما را   مخاطب قرار داده، [ منظورِ حضرت از این کلام، خودشان مى باشند. ] و بعد از من على   صاحب اختیار شما و امام شما به امر خداوند است، و بعد از او امامت در نسل من از   فرزندان اوست تا روزى که خدا و رسولش را ملاقات خواهید کرد.

 

حلالى نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان "امامان" حلال کرده باشند، و حرامى نیست   مگر آنچه خدا و رسولش و آنان "امامان" بر شما حرام کرده باشند. خداوند عزوجل حلال و   حرام را به من شناسانده است، و آنچه پروردگارم از کتابش و حلال و حرامش به من   آموخته به او سپرده ام.

 

اى مردم، على را "بر دیگران" فضیلت دهید. هیچ علمى نیست مگر آنکه خداوند آن را   در من جمع کرده است و هر علمى را که آموخته ام در امام المتقین جمع نموده ام، [   'أحصاه' به معناى 'عَدَّه و ضَبَطَه' است. براى تقریب ذهن از کلمه ى 'جمع و جمع   آورى' استفاده شد. ] و هیچ علمى نیست مگر آنکه آن را به على آموخته ام. اوست 'امام   مبین' که خداوند در سوره ى یس ذکر کرده است: 'وَ کُلَّ شَیْى ءٍ اَحْصَیْناهُ فی   إِمامٍ مُبینٍ'، [ سوره ى یس: آیه ى 12. ] 'و هر چیزى را در امام مبین جمع کردیم'.

 

اى مردم، از او "على" به سوى دیگرى گمراه نشوید، و از او روى بر مگردانید و از   ولایت او سرباز نزنید. اوست که به حق هدایت نموده و به آن عمل مى کند، و باطل را   ابطال نموده و از آن نهى مى نماید، و در راه خدا سرزنش ملامت کننده اى او را مانع   نمى شود.

 

او "على" اول کسى است که به خدا و رسولش ایمان آورد و هیچکس در ایمانِ به من بر   او سبقت نگرفت. اوست که با جان خود در راه رسول خدا فداکارى کرد. اوست که با پیامبر   خدا بود در حالى که هیچکس از مردان همراه او خدا را عبادت نمى کرد. اولین مردم در   نماز گزاردن، و اول کسى است که با من خدا را عبادت کرد. از طرف خداوند به او امر   کردم تا در خوابگاه من بخوابد، او هم در حالى که جانش را فداى من کرده بود در جاى   من خوابید.

 

اى مردم، او را فضیلت دهید که خدا او را فضیلت داده است، واو را قبول کنید که   خداوند او را منصوب نموده است.

 

اى مردم، او از طرف خداوند امام است، [ 'ب': او به امر خداوند امام است. ] و هر   کس ولایت او را انکار کند خداوند هرگز توبه اش را نمى پذیرد و او را نمى بخشد. حتمى   است بر خداوند که با کسى که با او مخالفت نماید چنین کند و او را به عذابى شدید تا   ابدیت و تا آخر روزگار معذب نماید. پس بپرهیزید از اینکه با او مخالفت کنید [ 'د':   بپرهیزید از اینکه با من مخالفت کنید. ] و گرفتار آتشى شوید که آتشگیره ى آن مردم و   سنگها هستند و براى کافران آماده شده است.

 

اى مردم، به خدا قسم پیامبران و رسولان پیشین به من بشارت داده اند، و من به خدا   قسم خاتم پیامبران و مرسلین و حجت بر همه ى مخلوقین از اهل آسمانها و زمین هستم. هر   کس در این مطالب شک کند مانند کفر جاهلیت اول کافر شده است. و هر کس در چیزى از این   گفتار من شک کند در همه ى آنچه بر من نازل شده شک کرده است، و هر کس در یکى از   امامان شک کند در همه ى آنان شک کرده است، و شک کننده درباره ى ما در آتش است. [   'الف' و 'ج' و 'د': هر کس در چیزى از این گفتار من شک کند در همه ى آن شک کرده است   و شک کننده ى در آن در آتش است. 'ه': هر کس در چیزى از گفتار من شک کند در همه ى آن   شک کرده است... لازم به تذکر است که منظور از 'کفر جاهلیت اول' احتمالاً اشاره به   شدیدترین درجات کفر جاهلى باشد. ]

 

اى مردم، خداوند این فضیلت را بر من ارزانى داشته که منتى از او بر من و احسانى   از جانب او به سوى من است. خدایى جز او نیست. حمد و سپاس از من بر او تا ابدیت و تا   آخر روزگار و در هر حال.

 

اى مردم، على را فضیلت دهید [ 'ب': اى مردم، خداوند على بن ابى طالب را بر همه ى   مردم فضیلت داده است. ] که او افضل مردم بعد از من از هر مرد و زن است تا مادامى که   خداوند رزق و روزى را نازل مى کند و خلق باقى هستند. ملعون است ملعون است، مورد غضب   است مورد غضب است کسى که این گفتار مرا رد کند و با آن موافق نباشد. بدانید که   جبرئیل از جانب خداوند این خبر را براى من آورده است [ 'ج' و 'ه': گفتار من از   جبرئیل و قول جبرئیل از خداوند عزوجل است. ] و مى گوید:

 

'هرکس با على دشمنى کند و ولایت او را نپذیرد لعنت و غضب من بر او باد'. هر کس   ببیند براى فردا چه پیش فرستاده است. از خدا بترسید که با على مخالفت کنید و در   نتیجه قدمى بعد از ثابت بودن آن بلغزد. خداوند از آنچه انجام مى دهید آگاه است.

 

اى مردم، او "على" 'جنب اللَّه' [ 'جنب' یعنى کنار و جهت و ناحیه. شاید مراد در   اینجا شدت ارتباط امیرالمؤمنین علیه السلام با خداست. ] است که خداوند در کتاب   عزیزش ذکر کرده و درباره ى کسى که با او مخالفت کند فرموده است: 'اَنْ تَقُولَ   نَفْسٌ یا حَسْرَتا عَلى ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ اللَّهِ'، [ سوره ى زمر: آیه ى 56.   ] 'اى حسرت بر آنچه درباره ى جنب خداوند تفریط و کوتاهى کردم'.

 

اى مردم، قرآن را تدبر نمائید و آیات آن را بفهمید و در محکمات آن نظر کنید و به   دنبال متشابه آن نروید. به خدا قسم، باطن [ 'زواجر' بمعنى باطنها و ضمیرها و نیز   بمعنى نهى ها آمده است، و معناى اول با عبارت تناسب بیشترى دارد. ] آن را براى شما   بیان نمى کند [ 'د': به خدا قسم او به عنوان نورى واحد براى شما بیان کننده است. ]   و تفسیرش را برایتان روشن نمى کند مگر این شخصى که من دست او را مى گیرم و او را   بسوى خود بالا مى برم و بازوى او را مى گیرم و با دو دستم او را بلند مى کنم و به   شما مى فهمانم که: 'هر کس من صاحب اختیار اویم این على صاحب اختیار او است'، و او   على بن ابى طالب برادر و جانشین من است، و ولایتِ او از جانب خداوندِ عزوجل است که   بر من نازل کرده است.

 

اى مردم، على و پاکان از فرزندانم از نسل او ثقل اصغرند و قرآن ثقل اکبر است. [   اشاره به حدیث 'إنی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و عترتی' است. ]

 

هر یک از این دو از دیگرى خبر مى دهد و با آن موافق است. آنها از یکدیگر جدا نمى   شوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. بدانید که آنان امین هاى خداوند بین مردم   و حاکمان او در زمین هستند. [ 'ج': این امرى از جانب خداوند در خلقش و حُکم او در   زمین است. ]

 

بدانید که من ادا نمودم، بدانید که من ابلاغ کردم، بدانید که من شنوانیدم،   بدانید که من روشن نمودم، [ 'ج': بدانید که من نصیحت نمودم. ] بدانید که خداوند   فرموده است و من از جانب خداوند عزوجل مى گویم، بدانید که امیرالمؤمنینى جز این   برادرم نیست. [ 'الف' و 'ب' و 'د': بدانید که 'امیرالمؤمنین' جز این برادرم نیست. ]   بدانید که امیرالمؤمنین بودن بعد از من براى احدى جز او حلال نیست.

 

(بخش چهارم) معرفى امیرالمومنین بر فراز دستان پیامبر

 

سپس پیامبر صلى اللَّه علیه و آله دستش را بر بازوى على علیه السلام زد و او را   بلند کرد. این در حالى بود که امیرالمؤمنین علیه السلام از زمانى که پیامبر صلى   اللَّه علیه و آله بر فراز منبر آمده بود یک پله پائین تر از مکان حضرت ایستاده بود   و نسبت به صورت حضرت به طرف راست مایل بود که گویى هر دو در یک مکان ایستاده اند.

 

سپس پیامبر صلى اللَّه علیه و آله با دستش او را بلند کرد و هر دو دست را به سوى   آسمان باز نمود و على علیه السلام را از جا بلند نمود تا حدى که پاى او موازى زانوى   پیامبر صلى اللَّه علیه و آله رسید. [ 'ب': امیرالمؤمنین علیه السلام دست خود را به   طرف صورت پیامبر صلى اللَّه علیه و آله باز کرد تا آنکه هر دو دست او به طور کامل   به سوى آسمان باز شد. پس على علیه السلام را بلند کرد به طورى که دو پاى او مطابق   زانوهاى پیامبر صلى اللَّه علیه و آله قرار گرفت. این فقره در کتاب اقبال سید بن   طاووس چنین آمده است:... پیامبر صلى اللَّه علیه و آله على علیه السلام را بلند کرد   و فرمود: اى مردم، چه کسى صاحب اختیار شماست؟ گفتند: خدا و رسولش. فرمود: بدانید که   هر کس من صاحب اختیار او بوده ام این على صاحب اختیار اوست. خداوندا، دوست بدار هر   کس او را دوست دارد، و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد، و یارى کن هر کس او را   یارى کند و خوار کن هر کس او را خوار کند. ] سپس فرمود:

 

اى مردم، این على است برادر من و وصى من و جامع علم من، [ 'د': و مدبر امور بعد   از من. ] و جانشین من در امتم بر آنان که به من ایمان آورده اند، و جانشین من در   تفسیر کتاب خداوند عزوجل و دعوت به آن، و عمل کننده به آنچه او را راضى مى کند، و   جنگ کننده با دشمنان خدا و دوستى کننده بر اطاعت او [ 'ب':... و جانشین من در امتم   بر آنان که به من ایمان آورده اند. بدانید که نازل کردن قرآن بر عهده ى من است، و   تأویل و تفسیرش بعد از من و عمل کردن به آنچه خدا را راضى مى کند و جنگ با دشمنان   خدا بر عهده ى اوست، و او راهنمایى کننده بر اطاعت خداوند است. ] و نهى کننده از   معصیت او.

 

اوست خلیفه ى رسول خدا، و اوست امیرالمؤمنین و امام هدایت کننده از طرف خداوند،   و اوست قاتل ناکثان و قاسطان و مارقان [ ناکثان: طلحه و زبیر و عایشه و اهل جمل؛   قاسطان: معاویه و اهل صفین؛ و مارقان: اهل نهروان هستند. ] به امر خداوند.

 

خداوند مى فرماید: 'ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ'، [ سوره ى ق: آیه ى 29. ]   'سخن در پیشگاه من تغییر نمى پذیرد'، پروردگارا، به امر تو مى گویم: [ 'الف': مى   گویم: سخن نزد من- به امر پروردگارم- تغییر نمى یابد. 'ه': به امر خداوند مى گویم:   سخن نزد من تغییر نمى یابد. ] 'خداوندا دوست بدار هر کس على را دوست بدارد و دشمن   بدار هر کس على را دشمن بدارد، و یارى کن هر کس على را یارى کند و خوار کن هر کس   على را خوار کند، و لعنت نما هر کس على را انکار کند و غضب نما بر هر کس که حق على   را انکار نماید'.

 

پروردگارا، تو هنگام روشن شدن این مطلب و منصوب نمودن على در این روز این آیه را   درباره ى او نازل کردى: 'الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ   عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لکُمُ الْإِسْلامَ دیناً'. [ سوره ى مائده: آیه ى 3.   ] 'و مَنَ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی   اْلآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ'، [ سوره ى آل عمران: آیه ى 85. ] 'امروز دین شما را   برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان دین شما   راضى شدم'، 'و هر کس دینى غیر از اسلام انتخاب کند هرگز از او قبول نخواهد شد و او   در آخرت از زیانکاران خواهد بود'. پروردگارا، تو را شاهد مى گیرم که من ابلاغ   نمودم. [ 'الف' و 'ب' و 'د' و 'ه': پروردگارا، تو بر من نازل کردى که امامت بعد از   من براى على است آن هنگام که این مطلب را بیان نمودم و او را نصب کردم، به آنچه   کامل کردى براى بندگانت دینشان را و تمام نمودى بر آنان نعمت خود را و فرمودى: 'هر   کس دینى غیر از اسلام انتخاب کند از او قبول نمى شود و او در آخرت از زیانکاران   است'. خدایا من تو را شاهد مى گیرم که من ابلاغ نمودم، و تو به عنوان شاهد کفایت مى   نمایى. ]

 

(بخش پنجم) تاکید بر توجه امت به مسئله ى امامت

 

اى مردم، خداوند دین شما را با امامت او کامل نمود، پس هر کس اقتدا نکند به او و   به کسانى که جانشین او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قیامت و روز رفتن به   پیشگاه خداوند عزوجل، چنین کسانى اعمالشان در دنیا و آخرت از بین رفته [ 'حبط'   بمعنى سقوط، فساد، نابود شدن و هدر رفتن و از بین رفتن است. ] و در آتش دائمى   خواهند بود. عذاب از آنان تخفیف نمى یابد و به آنها مهلت داده نمى شود.

 

اى مردم، این على است که یارى کننده ترین شما نسبت به من و سزاوارترین شما به من   و نزدیک ترین شما به من و عزیزترین شما نزد من است. خداوند عزوجل و من از او راضى   هستیم. هیچ آیه ى رضایتى در قرآن نازل نشده است مگر در باره ى او، و هیچگاه خداوند   مؤمنین را مورد خطاب قرار نداده مگر آنکه ابتدا او مخاطب بوده است، و هیچ آیه ى   مدحى در قرآن نیست مگر درباره ى او، و خداوند در سوره ى 'هَلْ اَتى عَلَى   الْإِنْسانِ...' شهادت به بهشت نداده مگر براى او [ اشاره به آیه ى 12 سوره ى انسان   است که مى فرماید: 'وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَریراً' یعنى: 'جزاى   ایشان در مقابل صبرى که نمودند بهشت و حریر است'. ] و این سوره را درباره ى غیر او   نازل نکرده و با این سوره جز او را مدح نکرده است.

 

اى مردم، او یارى دهنده ى دین خدا و دفاع کننده از رسول خدا است، [ 'ب': او ادا   کننده ى قرض من و دفاع کننده ى از من است. 'ه': او دَیْن خداوند را ادا مى کند. ] و   اوست با تقواى پاکیزه ى هدایت کننده ى هدایت شده. پیامبرتان بهترین پیامبر و وصیتان   بهترین وصى و فرزندان او بهترین اوصیاء هستند.

 

اى مردم، نسل هر پیامبرى از صلب خود او هستند ولى نسل من از صلب امیرالمؤمنین   على است.

 

اى مردم، شیطان آدم را با حسد از بهشت بیرون کرد. مبادا به على حسد کنید که   اعمالتان نابود شود و قدمهایتان بلغزد. آدم به خاطر یک گناه به زمین فرستاده شد در   حالى که انتخاب شده ى خداوند عزوجل بود، پس شما چگونه خواهید بود در حالى که شمائید   [ یعنى درجه ى ایمان شما با حضرت آدم علیه السلام فاصله ى بسیار دارد. ] و در بین   شما دشمنان خدا هستند. [ 'ب': در حالى که دشمنان خدا زیاد شده اند. 'ج' و 'ه': اگر   ابا کنید شما دشمنان خدائید. ]

 

بدانید که با على دشمنى نمى کند مگر شقى و با على دوستى نمى کند مگر با تقوى، و   به او ایمان نمى آورد مگر مؤمن مخلص. به خدا قسم درباره ى على نازل شده است سوره ى   'والعصر': 'بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، وَالْعَصْرِ، اِنَّ الْإِنْسانَ   لَفی خُسْرٍ'، [ سوره ى عصر: آیه هاى 1 و 2. عبارت در کتاب اقبال سید بن طاووس چنین   آمده است: سوره ى 'والعصر' درباره ى على نازل شده است و تفسیرش چنین است: قسم به   زمان قیامت، انسان در زیانکارى است که منظور دشمنان آل محمد است، مگر کسانى که به   ولایت ایشان ایمان آورند، و با مواسات با برادران دینى عمل صالح انجام دهند و در   غیبت غائبشان یکدیگر را به صبر سفارش کنند. ] 'قسم به عصر، انسان در زیان است' مگر   على که ایمان آورد و به حق و صبر راضى شد.

 

اى مردم، من خدا را شاهد گرفتم و رسالتم را به شما ابلاغ نمودم، و بر عهده ى   رسول جز ابلاغ روشن چیزى نیست. اى مردم از خدا بترسید آنطور که باید ترسید و از   دنیا نروید مگر آنکه مسلمان باشید.

 

(بخش ششم) اشاره به کارشکنیهاى منافقین

 

اى مردم، 'ایمان آورید به خدا و رسولش و به نورى که همراه او نازل شده است، قبل   از آنکه هلاک کنیم وجوهى را و آن صورتها را به پشت برگردانیم یا آنان را مانند   اصحاب سبت لعنت کنیم'. [ اشاره به آیه ى 47 از سوره ى نساء. کلمه ى 'طمس' بمعناى   محو کردنِ نقش و نگار یک تصویر است. در اینجا "طبق احادیث" کنایه از محو هدایت از   قلب و برگرداندن آن به گمراهى است. درباره ى جمله ى 'پس هر کس عمل کند مطابق آنچه   در قلبش از حب یا بغض نسبت به على مى یابد' در قسمت دوم از بخش هشتم توضیح داده شده   است. ] به خدا قسم، از این آیه قصد نشده مگر قومى از اصحابم که آنان را به اسم و   نسبشان مى شناسم ولى مأمورم از آنان پرده پوشى کنم. پس هر کس عمل کند مطابق آنچه در   قلبش از حب یا بغض نسبت به على مى یابد.

 

اى مردم، نور از جانب خداوند عزوجل در من نهاده شده [ 'مسلوک' یعنى داخل شده، و   در 'ب' مسبوک به معنى قالب ریزى شده است. ] و سپس در على بن ابى طالب و بعد در نسل   او تا مهدى قائم که حق خداوند و هر حقى که براى ما باشد مى گیرد، [ 'د': و حق هر   مؤمنى را مى گیرد. ] چرا که خداوند عزوجل ما را بر کوتاهى کنندگان و بر معاندان و   مخالفان و خائنان و گناهکاران و ظالمان و غاصبان از همه ى عالمیان حجت قرار داده   است. [ 'ج':... مهدى قائم که مى گیرد حق خداوند و هر حقى که براى ما باشد با کشتنِ   کوتاهى کنندگان و معاندان و مخالفان و خائنان و گنهکاران و ظالمان و غاصبان. ]

 

اى مردم، شما را مى ترسانم و انذار مى نمایم که من رسول خدا هستم و قبل از من   پیامبران بوده اند، آیا اگر من بمیرم یا کشته شوم شما عقب گرد مى نمائید؟ هر کس به   عقب برگردد به خدا ضررى نمى رساند، و خداوند به زودى شاکرین و صابرین را پاداش مى   دهد. بدانید که على است توصیف شده به صبر و شکر و بعد از او فرزندانم از نسل او   چنین اند.

 

اى مردم، با اسلامتان بر من منت مگذارید، بلکه بر خدا هم منت نگذارید، که   اعمالتان را نابود مى نماید و بر شما غضب مى کند و شما را به شعله اى از آتش و مس   "گداخته" مبتلا مى کند، پروردگار شما در کمین است. [ 'ه': درباره ى ما بر خداوند   منت مگذارید در آنچه خداوند کلام شما را نمى پذیرد و بر شما غضب مى کند و شما را به   شلاق عذاب گرفتار مى نماید. ]

 

اى مردم، بعد از من امامانى خواهند بود که به آتش دعوت مى کنند و روز قیامت کمک   نمى شوند. اى مردم، خداوند و من از آنان بیزار هستیم. اى مردم، آنان و یارانشان و   تابعینشان و پیروانشان در پائین ترین درجه ى آتش اند و چه بد است جاى متکبران.   بدانید که آنان 'اصحاب صحیفه' [ اشاره ى حضرت به 'صحیفه ى ملعونه ى اول' است که پنج   نفر از رؤساى منافقین در حجة الوداع در کعبه آن را امضا کرده بودند و خلاصه اش این   بود که نگذارند خلافت بعد از پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به اهل بیتش برسد. در   این باره به قسمت دوم از بخش سوم این کتاب مراجعه شود. ] هستند، پس هر یک از شما در   صحیفه ى خود نظر کند.

 

راوى مى گوید: وقتى پیامبر صلى اللَّه علیه و آله نام 'اصحاب صحیفه' را آورد   اکثر مردم منظور حضرت از این کلام را نفهمیدند و برایشان سؤال انگیز شد و فقط عدّه   ى کمى مقصود حضرت را فهمیدند.

 

اى مردم، من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثتِ آن در نسل خودم تا روز قیامت   به ودیعه مى سپارم، و من رسانیدم آنچه مأمور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و   غائب و بر همه ى کسانى که حضور دارند یا ندارند و به دنیا آمده اند یا نیامده اند.   پس حاضران به غائبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند.

 

و به زودى امامت را بعد از من به عنوان پادشاهى و با ظلم و زور [ کلمه ى   'اغتصاب' بمعنى گرفتن با ظلم و اجبار است. ] مى گیرند. خداوند غاصبین و تعدى   کنندگان را لعنت کند. و در آن هنگام است- اى جن و انس- [ کلمه ى 'الثقلان' به عنوان   جن و انس ترجمه شده است. ] که مى ریزد براى شما آنکه باید بریزد و مى فرستد بر شما   شعله اى از آتش و مس "گداخته" و نمى توانید آن را از خود دفع کنید. [ اشاره به آیات   31 و 35 سوره ى الرحمن است. ]

 

اى مردم، خداوند عزوجل شما را به حال خود رها نخواهد کرد تا آنکه خبیث را از   پاکیزه جدا کند، و خداوند شما را بر غیب مطلع نمى کند.

 

اى مردم، هیچ سرزمینِ آبادى [ کلمه ى 'قریة' بمعنى روستا و بمعناى آبادى آمده   است که در این مورد دومى مناسب تر است. ] نیست مگر آنکه در اثر تکذیبِ "اهل آن آیات   الهى را" خداوند قبل از روز قیامت آنها را هلاک خواهد کرد و آن را تحت حکومت حضرت   مهدى خواهد آورد، و خداوند وعده ى خود را عملى مى نماید. [ 'الف' و 'د': اى مردم،   هیچ سرزمین آبادى نیست مگر آنکه خداوند به خاطر تکذیبش آن را هلاک مى کند، و همچنان   بوده که آبادى ها را هلاک نموده در حالى که ظالم بودند چنان که خداوند تعالى "در   قرآن" ذکر فرموده است. و این على امام و صاحب اختیار شما است و او وعده گاه الهى   است و خداوند وعده اش را عملى مى کند. ]

 

اى مردم، قبل از شما اکثر پیشینیان هلاک شدند، و خداوند آنها را هلاک نمود [ 'ج'   و 'ه': به خدا قسم، پیشینیان را به خاطر مخالفت با انبیائشان هلاک نمود. ] و اوست   که آیندگان را هلاک خواهد کرد. خداى تعالى مى فرماید: 'أَلَمْ نُهْلِکِ   الْأَوَّلینَ، ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ اْلآخَرینَ، کَذلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمینَ،   وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ'، [ سوره ى مرسلات: آیات 16 تا 19. ] 'آیا ما   پیشینیان را هلاک نکردیم؟ آیا در پى آنان دیگران را نفرستادیم؟ ما با مجرمان چنین   مى کنیم. واى

 

بر مکذبین در آن روز'.

 

اى مردم، خداوند مرا امر و نهى نموده است، و من هم به امر الهى على را امر و نهى   نموده ام، و علم امر و نهى نزد اوست. [ 'الف': پس او امر و نهى را از طرف پروردگارش   مى داند. 'د': و امر و نهى از طرف خداوند عزوجل بر عهده ى اوست. ] پس امر او را گوش   دهید تا سلامت بمانید، و او را اطاعت کنید تا هدایت شوید و نهى او را قبول کنید تا   در راه درست باشید، و به سوى مقصد و مراد او بروید و راههاى بیگانه، شما را از راه   او منحرف نکند.

 

(بخش هفتم) پیروان اهل بیت و دشمنان ایشان

 

اى مردم، من راه مستقیم خداوند هستم که شما را به تابعیت آن امر نموده، [ 'الف':   و 'د': بدانید که دشمنان على اهل شقاوت و تجاوز کاران و برادران شیاطین هستند. ] و   سپس على بعد از من، و سپس فرزندانم از نسل او که امامان هدایت اند، به حق هدایت مى   کنند و بیارى حق به عدالت رفتار مى کنند.

 

سپس حضرت چنین خواندند: 'بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، الْحَمْدُ للَّهِ   رَبِّ الْعالَمینَ...' تا آخر سوره ى حمد و سپس فرمودند:

 

این سوره درباره ى من نازل شده، و به خدا قسم درباره ى ایشان "امامان" نازل شده   است. به طور عموم شامل آنهاست و به طور خاص درباره ى آنان است. [ سوره ى مجادله:   آیه ى 22. ] ایشان دوستان خدایند که ترسى بر آنان نیست و محزون نمى شوند، بدانید که   حزب خداوند غالب هستند.

 

بدانید که دشمنان ایشان سفهاى گمراه و برادران شیاطین اند که اباطیل را از روى   غرور به یکدیگر مى رسانند. [ سوره ى انعام: آیه ى 82. ]

 

بدانید که دوستان ایشان "اهل بیت" کسانى اند که خداوند در کتابش آنان را یاد   کرده و فرموده است: 'لاتَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ   یُوادُّونَ مَنْ حادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کانُوا آبائَهُمْ اَوْ   اَبْنائَهُمْ اَوْ إخْوانَهُمْ اَوْ عَشیرَتَهُمْ، اُولئِکَ کَتَبَ فی قُلُوبِهِمُ   اْلایمانَ...' تا آخر آیه، [ سوره ى مجادله: آیه ى 22. 'ب' و 'ج': من راه مستقیم   هستم که خداوند به شما دستور داده هدایت را از آن طریق بپیمایید. ] 'نمى یابى قومى   را که به خدا و روز قیامت ایمان آورده باشند، و در عین حال با کسانى که با خدا و   رسولش ضدیت دارند روى دوستى داشته باشند، اگر چه پدرانشان یا فرزندانشان یا   برادرانشان یا فامیلشان باشند. آنان اند که ایمان در قلوبشان نوشته شده است...'.

 

بدانید که دوستان ایشان "اهل بیت" کسانى اند که خداوند عزوجل آنان را توصیف کرده   و فرموده است: 'الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبَسُوا ایمانَهُمْ بِظُلْمٍ اُولئِکَ   لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ' [ سوره ى انعام: آیه ى 82. 'ج': درباره ى چه   کسى نازل شده است؟ درباره ى ایشان نازل شده. به خدا قسم درباره ى آنان نازل شده، به   خدا قسم شامل آنان است و به پدران ایشان اختصاص دارد و به طور عام شامل آنان است. ]   'کسانى که ایمان آورده اند و ایمانشان را با ظلم نپوشانده اند، آنان اند که برایشان   امان است و آنان هدایت یافتگان اند'.

 

بدانید که دوستان ایشان کسانى اند که ایمان آورده اند و به شک نیفتاده اند.

 

بدانید که دوستان ایشان کسانى اند که با سلامتى و در حال امن وارد بهشت مى شوند،   و ملائکه با سلام به ملاقات آنان مى آیند و مى گویند: 'سلام بر شما، پاکیزه شدید،   پس براى همیشه داخل بهشت شوید'.

 

بدانید که دوستان ایشان کسانى هستند که بهشت براى آنان است و در آن بدون حساب   روزى داده مى شوند. [ 'الف' و 'ب' و 'د': بدانید که دوستان ایشان کسانى هستند که   خداوند عزوجل درباره ى آنان فرموده است: 'بدون حساب وارد بهشت مى شوند'. ]

 

بدانید که دشمنان ایشان "اهل بیت" کسانى اند که به شعله هاى آتش وارد مى شوند،   بدانید که دشمنان ایشان کسانى اند که از جهنم در حالى که مى جوشد، صداى وحشتناکى مى   شنوند و شعله کشیدن آن را مى بینند.

 

بدانید که دشمنان ایشان کسانى اند که خداوند درباره ى آنان فرموده است: 'کُلَّما   دَخَلَتْ اُمَّةٌ لَعَنَتْ اُخْتَها...' تا آخر آیه، [ سوره ى اعراف: آیه ى 38. ]   'هر گروهى که داخل "جهنم" مى شوند همتاى خود را لعنت مى کنند...'.

 

بدانید که دشمنان ایشان کسانى اند که خداوند عزوجل مى فرماید: 'کُلَّما اُلْقِیَ   فیها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها اَلَمْ یَأْتِکُمْ نَذیرٌ، قالُوا بَلى   قَدْجاءَنا نَذیرٌ فَکَذَّبْنا وَقُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَیْى ءٍ، اِنْ   اَنْتُمْ اِلاَّ فی ضَلالٍ کَبیرٍ... اَلا فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعیرِ'، [ سوره   ى ملک: آیات 8 تا 11. ] 'هرگاه گروهى "از ایشان" را در جهنم مى اندازند خزانه داران   دوزخ از ایشان مى پرسند: آیا ترساننده اى براى شما نیامد؟ مى گویند: بلى، براى ما   نذیر و ترساننده آمد ولى ما او را تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند هیچ چیز نازل نکرده   است، و شما در گمراهىِ بزرگ هستید... پس دور باشند [ کلمه ى 'سحق' بمعنى هلاک و   بمعنى دورى و بُعد آمده است. ] اصحاب آتش'.

 

بدانید که دوستان ایشان "اهل بیت" کسانى هستند که در پنهانى از پروردگارشان مى   ترسند [ جمله ى 'یخشون ربهم بالغیب' شاید به این معنى باشد که از خداوند بدون آنکه   او را ببینند به عنوان ایمان به غیب مى ترسند. ] و براى آنان مغفرت و اجر بزرگ است.

 

اى مردم، چقدر فاصله است بین شعله هاى آتش و بین اجر بزرگ! [ 'الف' و 'د': چقدر   فاصله است بین شعله هاى آتش و بهشت. 'ب': فرق بین شعله هاى آتش و أجر بزرگ را روشن   کردیم. ]

 

اى مردم، دشمن ما کسى است که خداوند او را مذمت ولعنت نموده، و دوست ما آن کسى   است که خداوند او را مدح نموده و دوستش بدارد.

 

اى مردم، بدانید که من نذیر و ترساننده ام و على بشارت دهنده است. [ شاید مراد   این باشد که من شما را از بدیها بر حذر داشتم و تصفیه کردم و اکنون وقت آن است که   همراه على علیه السلام راه بهشت را پیش گیرید. ]

 

اى مردم، بدانید که من منذر و بر حذر دارنده ام و على هدایت کننده است.

 

اى مردم، من پیامبرم و على جانشین من است.

 

اى مردم، بدانید که من پیامبرم و على امام و وصى بعد از من است، و امامان بعد از   او فرزندان او هستند. بدانید که من پدر آنانم و آنها از صلب او به وجود مى آیند.

 

 

 

(بخش هشتم) حضرت مهدى

 

بدانید که آخرین امامان، مهدى قائم از ماست. اوست غالب بر ادیان، اوست انتقام   گیرنده از ظالمین، اوست فاتح قلعه ها و منهدم کننده ى آنها، اوست غالب بر هر قبیله   اى از اهل شرک و هدایت کننده ى آنان. [ 'الف' و 'ب' و 'د': اوست قاتل هر قبیله اى   از اهل شرک. ]

 

بدانید که اوست گیرنده ى انتقام هر خونى از اولیاء خدا. اوست یارى دهنده ى دین   خدا.

 

بدانید که اوست استفاده کننده از دریایى عمیق. [ 'ب': اوست عبور کننده از دریایى   عمیق. منظور از دریاى عمیق احتمالاتى دارد، از جمله دریاى علم الهى، و یا دریاى   قدرت الهى، و یا منظور مجموعه قدرتهایى است که خداوند به امام علیه السلام در جهات   مختلف عنایت فرموده است. ] اوست که هر صاحب فضیلتى را بقدر فضلش و هر صاحب جهالتى   را بقدر جهلش نشانه مى دهد. [ 'ب': اوست که هر صاحب فضلى را بقدر فضلش جزا مى دهد.   ] اوست انتخاب شده و اختیار شده ى خداوند. اوست وارث هر علمى و احاطه دارنده به هر   فهمى.

 

بدانید که اوست خبر دهنده ى از پروردگارش، و بالا برنده ى آیات الهى. [ 'ه':   اوست محکم کننده ى امر پدرانش. ] اوست هدایت یافته ى محکم بنیان. اوست که کارها به   او سپرده شده است.

 

اوست که پیشینیان به او بشارت داده اند. [ 'ج': اوست که هر پیامبرى که گذشته به   او بشارت داده است. ] اوست که به عنوان حجت باقى مى ماند و بعد از او حجتى نیست.   هیچ حقى نیست مگر همراه او، و هیچ نورى نیست مگر نزد او.

 

بدانید او کسى است که غالبى بر او نیست و کسى بر ضد او کمک نمى شود. اوست ولى   خدا در زمین و حکم کننده ى او بین خلقش و امین او بر نهان و آشکارش.

 

(بخش نهم) مطرح کردن بیعت

 

اى مردم، من برایتان روشن کردم و به شما فهمانیدم، و این على است که بعد از من   به شما مى فهماند.

 

بدانید که من بعد از پایان خطابه ام شما را به دست دادن با من به عنوان بیعت با   او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا مى خوانم.

 

بدانید که من با خدا بیعت کرده ام و على با من بیعت کرده است، و من از جانب   خداوند براى او از شما بیعت مى گیرم. [ 'ج': به سوى شما دست بیعت دراز مى کنم. ]   "خداوند مى فرماید:" [ داخل پرانتز به خاطر برگشت کلام از مخاطب به غایب و تغییر   مخاطب از مردم به پیامبر صلى اللَّه علیه و آله، اضافه شده است. ] 'ان الذین   یبایعونک انما یبایعون الله، ید الله فوق ایدیهم، فمن نکث فانما ینکث على نفسه، و   من أوفى بما عاهد علیه الله فسیؤتیه اجرا عظیما'، [ سوره ى فتح: آیه ى 10. ] 'کسانى   که با تو بیعت مى کنند در واقع با خدا بیعت مى کنند، دست خداوند بر روى دست آنان   است. پس هر کس بیعت را بشکند این شکستن بر ضرر خود اوست، و هر کس به آنچه با خدا   عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظیمى عنایت خواهد کرد'.

 

(بخش دهم) حلال و حرام، واجبات و محرمات

 

اى مردم، حج و عمره از شعائر الهى هستند، "خداوند مى فرماید:" [ داخل پرانتز به   خاطر ربط نداشتن ضمیر 'بهما' در آن به حج و عمره و رجوع آن به صفا و مروه آورده شده   است. ] 'فمن حج البیت او اعتمر فلا جناح علیه ان یطوف بهما' تا آخر آیه، [ سوره ى   بقره: آیه ى 158. ] 'پس هر کس به خانه ى خدا به عنوان حج یا عمره بیاید براى او   اشکالى نیست که بر صفا و مروه بسیار طواف کند'. اى مردم، به حج خانه ى خدا بروید.   هیچ خاندانى به خانه ى خدا وارد نمى شوند مگر آنکه مستغنى مى گردند و شاد مى شوند،   و هیچ خاندانى آن را ترک نمى کنند مگر آنکه منقطع مى شوند و فقیر مى گردند. [ شاید   منظور از 'منقطع شدن' کم شدن نسل باشد چون از کلمه ى 'بتر' استفاده شده است، و در   'د' و 'ه' چنین است: 'هیچ اهل بیتى وارد خانه ى خدا نمى شوند مگر آنکه رشد و نمو مى   نمایند و غصه شان زایل مى شود و هیچ خاندانى آن را ترک نمى کنند مگر آنکه هلاک و   متفرق مى شوند'. ]

 

اى مردم، هیچ مؤمنى در موقف "عرفات، مشعر، منى" وقوف [ منظور مراسم وقوف در این   سه مکان است که جزئى از اعمال حج، محسوب مى شود. ] نمى کند مگر آنکه خداوند گناهان   گذشته ى او را تا آن وقت مى آمرزد، و هرگاه که حجش پایان یافت اعمالش را از سر مى   گیرد.

 

اى مردم، حاجیان کمک مى شوند و آنچه خرج مى کنند به آنان برمى گردد، و خداوند   جزاى محسنین را ضایع نمى نماید.

 

اى مردم، با دین کامل و با تفقه و فهم به حج خانه ى خدا بروید و از آن مشاهد   مشرفه جز با توبه و دست کشیدن از گناه بر مگردید.

 

اى مردم، نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید همانطور که خداوند عزوجل به شما   فرمان داده است [ 'ج' و 'ه': و زکات را بپردازید همانطور که به شما دستور دادم. ] و   اگر زمان طویلى بر شما گذشت و کوتاهى نمودید یا فراموش کردید، على صاحب اختیار شما   است و براى شما بیان مى کند، همو که خداوند عزوجل بعد از من به

 

عنوان امین بر خلقش او را منصوب نموده است. او از من است و من از اویم. [ 'الف'   و 'ج' و 'ه': کسى که خداوند او را از من خلق کرده و من از اویم. 'د': کسى که خداوند   او را به جاى خودش و به جاى من خلیفه قرارداده است. ]

 

او و آنان که از نسل من اند از آنچه سؤال کنید به شما خبر مى دهند و آنچه را نمى   دانید براى شما بیان مى کنند.

 

بدانید که حلال و حرام بیش از آن است که من همه ى آنها را بشمارم و معرفى کنم و   بتوانم در یک مجلس به همه ى حلالها دستور دهم و از همه ى حرامها نهى کنم. پس مأمورم   که از شما بیعت بگیرم و با شما دست بدهم بر اینکه قبول کنید آنچه از طرف خداوند   عزوجل درباره ى امیرالمؤمنین على و جانشینان بعد از او آورده ام که آنان از نسل من   و اویند، "و آن موضوع" امامتى است که فقط در آنها بپا خواهد بود، و آخر ایشان مهدى   است تا روزى که خداى مدبر قضا و قدر را ملاقات کند.

 

اى مردم، هر حلالى که شما را بدان راهنمایى کردم و هر حرامى که شما را از آن نهى   نمودم، هرگز از آنها بر نگشته ام و تغییر نداده ام. این مطلب را داشته باشید [ 'ج':   در این مطلب فکر کنید و بررسى نمائید. ] و آن را حفظ کنید و به یکدیگر سفارش کنید،   و آن را تبدیل نکنید و تغییر ندهید.

 

من سخن خود را تکرار مى کنم: نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید و به کار نیک   امر کنید و از منکرات نهى نمائید.

 

بدانید که بالاترین امر به معروف آنست که سخن مرا بفهمید و آن را به کسانى که   حاضر نیستند برسانید و او را از طرف من به قبولش امر کنید و از مخالفتش نهى نمائید،   [ این جمله آخرین قسمت از خطبه در کتاب 'التحصین' "نسخه ى 'ج'" است. ] چرا که این   دستورى از جانب خداوند عزوجل و از نزد من است، [ 'ب': بدانید که بالاترین اعمال شما   امر به معروف و نهى از منکر است. پس به کسانى که در این مجلس حاضر نبودند و این سخن   مرا نشنیدند بفهمانید، چرا که این دستور به امر خداوند، پروردگار من و شما است. ] و   هیچ امر به معروف و نهى از منکرى نمى شود مگر با امام معصوم. [ شاید منظور این است   که تعیین معروفها و منکرات و نیز شرایط و کیفیت امر به معروف و نهى از منکر را باید   امام معصوم تعیین کند. در نسخه 'ه' چنین آمده است: 'امر به معروف و نهى از منکرى   نیست مگر در حضور امام'. ]

 

اى مردم، قرآن به شما مى شناساند که امامان بعد از على فرزندان او هستند و من هم   به شما شناساندم که آنان از نسل من و از نسل اویند. آنجا که خداوند در کتابش مى   فرماید: 'و جعلها کلمة باقیة فی عقبه'، [ سوره ى زخرف: آیه ى 28. ] 'آن "امامت" را   به عنوان کلمه ى باقى در نسل او قرار داد'، و من نیز به شما گفتم: 'اگر به آن دو   "قرآن و اهل بیت" تمسک کنید هرگز گمراه نمى شوید'. [ 'ب': اى مردم، من در میان شما   قرآن را به جاى مى گذارم و جانشین بعد از من على و امامان از فرزندان اویند، و   فهمیدید که ایشان از من اند. اگر به ایشان تمسک کنید هرگز گمراه نمى شوید. ]

 

اى مردم، تقوا را، تقوا را. از قیامت بر حذر باشید همانگونه که خداى عزوجل   فرموده: 'إن زلزلة الساعة شیى ء عظیم'، [ سوره ى حج: آیه ى 1. ] 'زلزله ى قیامت شیئ   عظیمى است'.

 

مرگ و معاد و حساب و ترازوهاى الهى و حسابرسى در پیشگاه رب العالمین و ثواب و   عقاب را به یاد آورید. هر کس حسنه با خود بیاورد طبق آن ثواب داده مى شود، [ 'د':   هر کس حسنه بیاورد رستگار شده است. ] و هر کس گناه بیاورد در بهشت او را نصیبى   نخواهد بود.

 

(بخش یازدهم) بیعت گرفتن رسمى

 

اى مردم، شما بیش از آن هستید که با یک دست و در یک زمان با من دست دهید، و   پروردگارم مرا مأمور کرده است که از زبان شما اقرار بگیرم درباره ى آنچه منعقد   نمودم براى على امیرالمؤمنین [ 'الف' و 'ب' و 'ه': درباره ى آنچه به عنوان   'امیرالمؤمنینى' براى على منعقد نمودم. ] و امامانى که بعد از او مى آیند و از نسل   من و اویند، چنان که به شما فهماندم که فرزندان من از صلب اویند.

 

پس همگى چنین بگوئید:

 

'ما شنیدیم و اطاعت مى کنیم و راضى هستیم و سر تسلیم فرود مى آوریم درباره ى   آنچه از جانب پروردگار ما و خودت به ما رساندى درباره ى امر امامتِ اماممان على   امیرالمؤمنین و امامانى که از صلب او به دنیا مى آیند. بر این مطلب با قلبهایمان و   با جانمان و با زبانمان و با دستانمان با تو بیعت مى کنیم. بر این عقیده زنده ایم و   با آن مى میریم و "روز قیامت" با آن محشور مى شویم. تغییر نخواهیم داد و تبدیل نمى   کنیم و شک نمى کنیم و انکار نمى نمائیم و تردید به دل راه نمى دهیم و از این قول   برنمى گردیم و پیمان را نمى شکنیم.

 

تو ما را به موعظه ى الهى نصیحت نمودى درباره ى على امیرالمؤمنین و امامانى که   گفتى بعد از او از نسل تو و فرزندان اویند، یعنى حسن و حسین و آنان که خداوند بعد   از آن دو منصوب نموده است.

 

پس براى آنان عهد و پیمان از ما گرفته شد، از قلبهایمان و جانهایمان و   زبانهایمان و ضمایرمان و دستهایمان. هر کس توانست با دست بیعت مى نماید و گرنه با   زبانش اقرار مى کند. هرگز در پى تغییر این عهد نیستیم و خداوند "در این باره" از   نفسهایمان دگرگونى نبیند.

مطالب بیشتر


 نظرات شما



نام    
پست الكترونيكي:  
نظر:  
 
 
 
 
   
دریافت اطلاعات...
مقالات
دریافت اطلاعات...