آیه تبلیغ
پنج شنبه 28 آبان 1388      7071بازديد


بر کرانه‌‌ی الغدیر 6‏

کلام الله

غدیر در قرآن 1‏

آیه‌ی تبلیغ؛ سوره‌ی مائده، آیه ی 67‏

 

‏«یا ایها الرسول! بلّغ ما انزل الیک من ربّک، و ان لم تفعل، فما بلّغت رسالته، و الله ‏یعصمک من النّاس...».‏

‏«ای فرستاده! برسان آنچه را از پروردگارت به تو نازل شده، و اگر نکنی پیامش را نرسانده‏ای، و خدا نگه می‌داردت از گزند مردم...».‏

 

زمان، مکان و شأن نزول آیه ی تبلیغ:‏

پیش از ظهر روز هجده‌ ذی حجه‌ی سال دهم هجری، آنَک که پیامبر (ص) به غدیر ‏رسید. پنج ساعت از روز گذشته بود که جبریل این آیت ربانی را آورد و گفت: «ای  محمد! ‏خداوند سلام می‌رساندت و می‌گویدت: «ای فرستاده! برسان آنچه را از پروردگارت بر تو ‏نازل شده» درباره‌ی علی «و اگر نکردی، پیامش را نرسانده ای...». حاجیان که یکصد هزار ‏یا بیشتر بودند، جلو داران‌شان نزدیک جُحفه بودند، جبریل فرمودش تا پیش رفتگان‌شان را ‏برگرداند و پس‌ماندگان‌شان را در آن جا نگه‌دارد و علی را به راهنمایی مردم بگمارد و آنچه ‏را خداوند درباره‌ی او نازل کرده به آنان برساند، و آگاهش کرد که خداوند او را از گزند مردم ‏نگه می‌دارد.‏

 

شأن نزول آیه ی تبلیغ در احادیث اهل سنت:‏

ابو جعفر محمد پسر جریر طبری (م 310هـ) در  کتاب الولایة به سندش از زید پسر ‏ارقم می‌گوید: «چون پیامبر(ص) در بازگشت از حجة الوداع به غدیر خُم رسید، ظهر هنگام ‏بود و هوا بسیار گرم. ‏

دستور داد تا زیر درختان کهن سال را بروبند و جاروب کردند. ‏

ندای نماز جماعت داد؛ گرد آمدیم. ‏

خطبه خواند و فرود: «خداوند بر من نازل کرد که: «آنچه را بر تو از پروردگارت نازل شده ‏برسان، اگر نکردی پیامش را نرسانده ای و خدا از گزند مردم نگه می‌داردت». ‏

جبریل از سوی پروردگارم مرا فرمود که در این جایگاه برخیزم و سیاه و سفید را آگاه سازم ‏که علی بن ابی طالب، برادرم و وصی‌ام و جانشینم و راهبر پس از من است. ‏

از جبریل خواستم که پروردگارم مرا از این مهم معاف کند چرا که می‌دانستم پذیرندگانِ ‏این مهم ‌اندکند و آزار دهندگان و سرزنش‌گرانم بسیار، چرا که علی هماره همراهم بوده و ‏من هماره با او بوده‌ام، تا آنجا که مرا "گوشی" نام نهادند [این نامی بود که مشرکان و ‏کفر برای دست‌اندازی پیامبر بر او گذاشته ‌بودند چون او را زود باور می‌دانستند] و خداوند ‏فرمود «و از آنان کسانی هستند که پیامبر را می‌آزارند و می‌گویند او زود باور است، بگو ‏زود باور برای‌تان بهتر است...»(1) اگر می‌خواهی، نامشان برم و نشان‌شان دهم ، ولی با ‏پوشاندنشان لطف کردم. ‏

لذا خداوند راضی نشد مگر به رساندن پیامش در باره‌ی علی. ‏

پس بدانید ای مردم! که خداوند او را برای شما ولی و امام گماشت، و طاعت او را بر هر ‏یک واجب ساخت، فرمان او جاری و سخن او روا، هر که نسازدش ملعون است و هر که ‏سازدش مرحوم، بشنوید و فرمان برید که خداوند مولای شماست، و علی امام شما، ‏سپس امامت در فرزندانم از نسل اوست تا رستخیز، حلالی نیست جز آنچه را خدا و ‏فرستاده‌اش حلال کرده‌اند و حرامی نیست جز آنچه را خدا و فرستاده‌اش حرام کرده اند. ‏دانشی نیست مگر که خداوند آن را در من گرد آورد و من به علی منتقل کرده‌ام، پس از ‏او ره گم نکنید و از او دست برندارید، اوست کسی که به حق ره نماید و به حق عمل ‏کند، هر که او را انکار کند خدا هرگز توبه‌اش را نپذیرد و هرگز او را نیامرزد و بر خداست که ‏حتماً چنان کند و کیفر دهدش کیفری سخت و جاودانه. ‏

علی پس از من تا آنَک که روزی فرو آید و خلقی باقی باشد برترین مردم است، هر که ‏نسازدش ملعون است، سخنم سخن جبریل است و سخن جبریل سخن خداوند، پس هر ‏کسی بنگرد برای فردا چه پیش هشته. محکمات قرآن را دریابید و متشابهات آن را پی ‏نگیرید، که هرگز آن را برایتان تفسیر نکند جز این کسی که من دستش را گرفته‌ام و ‏بازویش را چسبیده‌ام.  ‏

آگاه‌تان می‌کنم که: هر که را مولای اویم این علی مولای اوست، ولایت او از سوی ‏خداست که بر من نازل فرمود. ‏

هان که ادا کردم، هان که رساندم، هان که شنواندم، هان که روشن ساختم. ‏

پس از من رهبری مؤمنان بر هیچ کس جز او روا نیست». ‏

سپس علی را بالا کشید تا آنجا که پای علی به زانوی پیامبر(ص) رسید و فرمود: «ای ‏مردم! این برادرم، وصی‌ام و در‌ بردارنده‌ی دانشم و جانشینم بر هر که به من ایمان آورده، ‏و بر تفسیر کتاب پروردگارم» ‏

و بنا به روایتی: «خدایای! دوست بدار هر که را دوست داردَش و دشمن باش هر که را ‏دشمنی ورزدش و نفرین کن هر که را انکار کندش و خشم کن بر هر که حقش را انکار ‏نماید. ‏

خدای! به هنگام بیان این سخنان درباره‌ی علی، نازل فرمودی که: «امروز دینتان را برایتان ‏کامل کردم» به امامت علی، پس هر که به او اقتدا نکند و به کسانی از فرزندانم که از ‏نسل اویند تا رستخیز، آنان که کرده‌هاشان تباه شود و جاودانه در دوزخند...».‏


‏1- توبه 61.‏

ر.ک: خلاصه الغدیر، ص 241، برگزیده و ترجمه‌ی دکتر محمود رضا افتخارزاده

مطالب بیشتر


 نظرات شما



نام    
پست الكترونيكي:  
نظر:  
 
 
 
 
   
دریافت اطلاعات...
مقالات
دریافت اطلاعات...