امیر اکبر زاده - قلم اگر میخ است
جمعه 03 ارديبهشت 1389      7861بازديد


 

بدون خنده در این خانه هیچ شوری نیست

بخند ، خنده ی تو آرزوی دوری نیست

 

همیشه سنگ مرا می زدی به سینه ، نگو

نگو که درد مر ا چاره جز صبوری نیست

 

سپید و سرخ ؟ ! نه این لکه های خونابه

برای پیرهنت وصله های جوری نیست

 

بگو از چه کسی رو گرفته ای ؟هر قدر

نگاه می کنم این جا فقیر کوری نیست

 

گمان نکن که حضور تو - آه - ماه بلند

در آسمان زمین خورده ام ضروری نیست

 

کبوتری که پرش را شکسته صاعقه ای

به فکر راه رهایی پر عبوری نیست

 

 

کسی نبود بداند قلم اگر میخ است

برای کندن بر لوحه ی بلوری نیست

 

*******

 

بخواه بر دل من داغ آرزویی را

بخند ، خنده ی تو آرزوی دوری نیست

 

امیر اکبر زاده

مطالب بیشتر


 نظرات شما



سودابه مهیجی  
خیلی خیلی خیلی زیبا ست. سه شنبه 21 ارديبهشت 1389
موسوی  
آه ... واقعا درد و رنج فاطمیه را به قلم کشیده اید . مستدام باشید سه شنبه 06 ارديبهشت 1390
نام    
پست الكترونيكي:  
نظر:  
 
 
 
 
   
دریافت اطلاعات...
مقالات
دریافت اطلاعات...