هادی ملک پور - قبله کبود
دوشنبه 20 ارديبهشت 1389      6684بازديد


http://www.3noqte.com/main/gallery/albums/monasebat/fatemye87/19.jpg

خاری به چشم های من انگار می کشی

وقتی که آه از دل خونبار می کشی

با خرمنی سپید ز گیسوی خود مرا

روزی هزار بار تو بر دار می کشی

بر زانوان بی رمقت راه می روی

بر شانه بار غصه بسیار می کشی

انگار  سوی چشم تو از بین رفته است

کاینگونه دست به دیوار می کشی

شانه به موی دختر دردانه می زنی

دستی بر آن نگاه گهربار می کشی

جاروی خانه....پخت غذا.....روز آخری

داری چقدر از این بدنت کار می کشی

این رو گزفتن تو مرا کشت...!از چه رو

چادر به روی دیده رخسار می کشی؟

از این نفس نفس زدنت خوب واضح است

دردی که از جراحت مسمار می کشی

ای قبله کبود که با هر نگاه خود

طرحی زآتش در و دیوار می کشی

خود را درست لحظه پرواز از قفس

من را شبیه مرغ گرفتار می کشی

خانه خراب گشتم و با رفتنت مرا

داری به زیر این همه آوار می کشی

دیگر به غیر مرگ دعایی نمی کنی

حالا که آه از ان دل خونبار می کشی 

هادی ملک پور

مطالب بیشتر


 نظرات شما



موسوی  
چقدر زیبا بود .چقدر روشن . خانه ی علی را دیدم با فاطمه اش در بیت بیت غزل شما . قطعا مورد عنایت ائمه قرار گرفته است . مأجور باشید سه شنبه 06 ارديبهشت 1390
نام    
پست الكترونيكي:  
نظر:  
 
 
 
 
   
دریافت اطلاعات...
مقالات
دریافت اطلاعات...