تشرف علی بن مهزیار به خدمت امام زمان (عج)
جمعه 05 شهريور 1389      48879بازديد


علی بن مهزیار نقل می‌کند: من بیست مرتبه به حج بیت‌الله الحرام مشرف شدم و در تمام این سفرها قصدم دیدن مولایم امام زمان(ع) بود، ولی در این سفرها هرچه بیشتر تفحص کردم کمتر موفق به اثریابی از آن حضرت گردیدم. بالاخره مأیوس شدم و تصمیم گرفتم که دیگر به مکه نروم. وقتی که دوستان عازم مکه بودند، به من گفتند مگر امسال به مکه مشرف نمی‌شوی؟ گفتم: نه، امسال گرفتاری‌هایی دارم و قصد رفتن به مکه را ندارم. سال‌های آغاز غیبت حضرت ولی‌عصر(ع) برای  محبان و دوستداران آن حضرت بسیار سخت و مشکل می‌گذشت؛ آنها نمی‌توانستند باور کنند که امامشان زنده باشند  ولی غائب و دور از دسترس مردم. اما هر چه زمان بیشتر گذشت، مؤمنانِ به وجود مقدس آن حضرت، کم کم به دوری و غیبت امام عادت کردند، به گونه‌ای که گویا غیبت ظاهری آن حضرت از بین مردم باعث شده که آن حضرت از فکر مردم غائب شوند و کمتر کسی به یاد آن حضرت باشد.
همچون مادری که فرزند عزیزش مفقود شده، تا مدتی بی‌تابی می‌کند، باورش نمی‌شود و مرتب به مکان‌های مختلفی که احتمال می‌دهد می‌رود، تا وقتی که کم کم به دوری فرزندش عادت کرده، و از پیدا کردن مأیوس او می‌شود، آرامش پیدا می‌کند، و اندک اندک به حدّی می‌رسد که گویا او را فراموش کرده است. در زمانی که امام زمان(ع) غائب شدند، گرچه شیعیان در همه مسائل زندگی موظف به رجوع به مجتهد جامع‌الشرائط بودند، لکن بعضی در پی دیدار با آن حضرت تلاش و جدیت فراوان داشتند و برخی هم موفق به دیدار می‌شدند. از جمله این افراد، علی بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی است که قبر شریفش در اهواز زیارتگاه عموم مردم است، و دارای بقعه و بارگاه می‌باشد.
داستان تشرف او را شیخ طوسی در کتاب الغیبة و شیخ صدوق در کتاب کمال الدین و تمام النعمة ـ باب 43 ـ و مرحوم محدث کبیر علامه سید هاشم بحرانی در کتاب تبصرة الولیّ فی من رأی القائم المهدی(ع) در سه موضع از کتاب (دیدار 35 و 38 و 46) و نیز دلبری در کتاب دلائل الامامة (ص 298) با سندهای اسناد مختلف ذکر کرده‌اند. بنده سعی می‌کنم با رعایت اختصار، از بین مطالب گفته شده، آنچه را بیشتر برای ما مفید است نقل کنم. و ظاهراً نقل‌های متعدد همه حاکی از یک ملاقات است که یار ادیان به گونه‌های مختلف نقل کرده‌اند و یا خود علی بن مهزیار برای افراد مختلف، گوشه‌هایی از این ملاقات‌ و کیفیت دیدار را گفته است.
علی بن مهزیار نقل می‌کند: من بیست مرتبه به حج بیت‌الله الحرام مشرف شدم و در تمام این سفرها قصدم دیدن مولایم امام زمان(ع) بود، ولی در این سفرها هرچه بیشتر تفحص کردم کمتر موفق به اثریابی از آن حضرت گردیدم. بالاخره مأیوس شدم و تصمیم گرفتم که دیگر به مکه نروم. وقتی که دوستان عازم مکه بودند، به من گفتند مگر امسال به مکه مشرف نمی‌شوی؟ گفتم: نه، امسال گرفتاری‌هایی دارم و قصد رفتن به مکه را ندارم.
شبی در عالم خواب شنیدم کسی می‌گوید: ای علی بن ابراهیم، خداوند به تو فرمان داده که امسال را نیز حج کنی.
آن شب را هر طور بود به صبح آوردم، و با امیدی مهیای سفر شدم، وقتی رفقا مرا دیدند تعجب کردند، ولی به آنها از علت تغییر عقیده‌ام چیزی نگفتم. شب و روز مراقب موسم حج بودم تا آنکه موسم حج فرارسید و کارم را آماده کرده، با دوستان به آهنگ حج، رهسپار مدینه شدم. چون به سرزمین مدینه رسیدم از بازماندگان امام حسن عسکری(ع) جویا شدم، اثری از آنها نیافتم و خبری نگرفتم. در آنجا نیز پیوسته در این باره فکر می‌کردم تا آنکه به قصد مکه از مدینه خارج شدم.
پس به سرزمین حجفه رسیدم و یک روز در آنجا ماندم. در مسجد جحفه نماز گزاردم، سپس صورت به خاک نهاده و برای تشرف خدمت اولاد امام یازدهم(ع) به درگاه خداوند متعال دعا و تضرع فراوان کردم.
آنگاه به سمت عسفان و از آنجا به مکه رفتم و چند روزی در آنجا ماندم و به طواف خانة خدا و اعتکاف در مسجدالحرام پرداختم. پس از اعمال حج، دائماً در گوشة مسجدالحرام تنها می‌نشستم و فکر می‌کردم. گاهی با خودم می‌گفتم، آیا خوابم راست بوده یا خیالاتی بوده است که در خواب دیده‌ام.
شبی در مطاف، جوان زیبا و خوش بویی را دیدم که به آرامی راه می‌رود و در اطراف خانه خدا طواف می‌کند. دلم متوجه او شد. برخاستم و به جانب او رفتم. تا متوجه من ‌شد، پرسید از مردم کجایی؟ گفتم: از اهل عراقم. پرسید: کدام عراق؟ گفتم: اهواز. پرسید: خصیب (ابن خصیب) را می‌شناسی؟ گفتم: خدا او را رحمت کند از دنیا رفت. گفت: خدا او را رحمت فرماید که شب‌ها را بیدار بود و بسیار به درگاه خداوند می‌نالید و اشکش پیوسته جاری بود.
آنگاه پرسید: علی بن ابراهیم مهزیار را می‌شناسی؟ گفتم: بله خودم هستم. گفت: ای ابوالحسن! خدا تو را حفظ کند. علامتی را که میان تو و امام حسن عسکری(ع) بود چه کردی؟ گفتم: اینک نزد من است. گفت آن را بیرون آور. پس دست در جیب کردم و آنرا در آوردم. موقعی که آنرا دید نتوانست خودداری کند و دیدگانش پر از اشک شد و زار زار گریست، به طوری‌که لباس‌هایش از سیلاب اشک تر شد.
آنگاه فرمود: ای پسر مهزیار خداوند به تو اذن می‌دهد، خداوند به تو اذن می‌دهد. به محل اقامت خود برگرد، و با رفقایت خداحافظی کن، و چون شب فرا رسید، به جانب شعب بنی عامر بیا که مرا در آنجا خواهی دید.
من با خوشحالی فوق العاده‌ای به منزل رفتم، و وسائل سفر را جمع کردم و با رفقا خداحافظی نمودم و گفتم برایم کاری پیش آمده. که باید چند روزی به جایی بروم. پس چون شب شد، شتر خود را پیش کشیدم و جهاز آن را محکم بستم و لوازم خود را بار کردم و سوار شدم و به سرعت راندم تا به شعب بنی عامر رسیدم. دیدم همان جوان ایستاده و مرا صدا می‌زند: ای ابوالحسن! نزد من بیا. وقتی نزدیک وی رسیدم، به من گفت پیاده شو تا نماز شب بخوانیم. پس از نماز شب، امر فرمود سجده کنم و تعقیب بخوانم. سپس سوار شدیم و راه افتادیم تا طلوع فجر دمید، پیاده شدیم و نماز صبح را خواندیم. وقتی که نمازش را تمام کرد سوار شد و به من هم دستور داد سوار شوم. من هم سوار شدم و با وی حرکت نمودم تا آنکه قلّة کوه طائف پیدا شد. هوا قدری روشن شده بود.
پرسید آیا چیزی می‌بینی؟ گفتم: آری تل‌ ریگی می‌بینم که خیمه‌ای بر بالای آن است و نور داخل آن تمام صحرا را روشن کرده است! گفت: بله درست است، منزل مقصود همان جاست، جایگاه مولا و محبوب ما، در همان جا قرار دارد.
سپس گفت: بیا برویم. وقتی مسافتی از راه را رفتیم، گفت پیاده شود که در اینجا سرکشان ذلیل و جباران خاضع می‌گردند. گفتم شترها را چه بکنیم؟ گفت: اینجا حرم قائم آل محمد (ص) است. کسی جز افراد با ایمان بدین‌جا راه نمی‌یابد، و هیچ کس جز مؤمن از اینجا بیرون نمی‌رود. پس مهار شتر را رها کردم، و به من دستور داد تا در بیرون چادر توقف کنم. وقتی برگشت، گفت: داخل شو که در اینجا جز سلامتی چیزی نیست. بشارت باد به تو، اذن دخول صادر شد.
وقتی وارد شده چشمم به جمال آقا افتاد، سلام کرده با شتاب به سویش رفته و خود را به دست و پای ایشان انداختم و صورت و دست و پای آن حضرت را بوسیدم. دیدم حضرت(ع) بر جایی نشسته‌اند، قدشان مانند چوبة درخت بان بود و پارچه‌ای بر روی لباس پوشیده که قسمتی از آن را روی دوش مبارک انداخته‌اند. اندامشان در لطافت مانند گل بابوبه و رنگ مبارکشان گندمگون و در سرخی همچون گل ارغوانی است، ولی در عین حال چندان سرخ نبود. قطراتی از عرق مثل شبنم بر آن نشسته بود، پاکیزه و پاک سرشت و نه بسیار بلندقد و نه چندان کوتاه بود. بلکه متوسط القامة، سر مبارکشان گرد، پیشانی گشاده، ابروانش بلند و کمانی، بینی کشیده و میان برآمده، صورت کم گوشت، و بر گونه راستشان خالی مانند پاره مشکی بر روی عنبر کوبیده شده بود. وقتی سلام کردم، جوابی از سلام خود بهتر شنیدم.
 فرمودند: ای ابوالحسن، ما شب و روز منتظر ورودت بودیم، چرا این قدر دیر نزد ما آمدی؟
عرض کردم: آقای من! تاکنون کسی را نیافته بودم که دلیل و راهنمای من به سوی شما باشد.
فرمودند: آیا کسی را نیافتی که تو را دلالت کند؟!! بعد انگشت مبارک را به روی زمین کشیده، سپس فرمودند: نه لکن شماها اموالتان را فزونی بخشیدید، و بر بینوانان از مؤمنین سخت گرفته، آنان را سرگردان و بیچاره کردید، و رابطة خویشاوندی را در بین خود بریدید (صله رحم انجام ندادید) دیگر شما چه عذری دارید؟
گفتم: توبه، توبه، عذر می‌خواهم. ببخشید، نادیده بگیرید.
سپس فرمودند: ای پسر مهزیار، اگر نبود که بعضی از شما برای بعضی دیگر استغفار می‌کنید، تمام کسانی که بر روی زمین هستند، نابود می‌شدند به جز خواص شیعه؛ همان‌هایی که گفتارشان با رفتارشان یکی است.
سپس مرا مخاطب ساختند و احوال مردم عراق را پرسیدند. عرض کردم: آقا چرا شما از ما دور و آمدنتان به طول انجامیده است؟
فرمودند: پسر مهزیار، پدرم ـ ابومحمد(ع) ـ از من پیمان گرفته... و به من امر فرموده که جز در کوه‌های سخت و بیابان‌های هموار نمانم. به خدا قسم، مولای شما امام حسن عسکری(ع) خود رسم تقیه پیش گرفت و مرا نیز امر به تقیه فرمود. و اکنون من در تقیه به سر می‌برم تا روزی که خداوند به من اجازه دهد و قیام کنم.
عرض کردم: آقا چه وقت قیام می‌فرمایید؟ فرمودند: موقعی که راه حج را بر روی شما بستند و خورشید و ماه در یک جا جمع شدند و نجوم و ستارگان در اطراف آن به گردش درآمدند.
عرض کردم: یابن رسول‌الله این کجا خواهد بود؟
فرمودند: در فلان سال، دابةالارض، در بین صفا و مروه قیام کند در حالی‌که عصای موسی و انگشتر سلیمان با او باشد و مردم را به سوی شرّ سوق دهد... به سوی کوفه می‌آیم و مسجد آن را ویران می‌کنم و طبق ساختمان اول، آن را بنا می‌کنم و ساختمان‌هایی را که ستمگران ساخته‌اند خراب می‌نمایم. و به همراه مردم حجّ اسلامی را انجام می‌دهم و به مدینه می‌روم، حجره (اطاق خاص حضرت رسول(ص)) را خراب کرده، آن دو تن را که در آنجا مدفون هستند، بیرون می‌آورم و دستور می‌دهم آنها را با بدن‌های تازه به کنار بقیع بیاورند. به دو شاخة خشکیده امر می‌کنم آنها را به دار بیاویزند و مردم به وسیلة آن دو آزمایش می‌شوند، امّا سخت‌تر از آزمایش اول. منادی از آسمان صدا می‌زند! ای آسمان! نابود کن. و ای زمین! بگیر. در آن روز بر روی زمین کسی باقی نمی‌ماند جز مؤمنی که قلبش خالص به ایمان باشد.
عرض کردم: مولای من! بعد از آن چه می‌شود؟ فرمود: بازگشت، بازگشت، بعد این آیه را تلاوت فرمود:
ثمّ رددنا لکم الکرّة علیهم و أمددناکم بأموالٍ و بنینٍ و جعلناکم أکثر نفیراً1
پس (از چندی) دوباره شما را بر آنان چیره نمودیم و شما را با اموال و پسران یاری دادیم و [تعداد] نفرات شما را بیشتر کردیم.
علی بن مهزیار گوید: چند روزی میهمان آن حضرت در آن خیمه بودم، و استفاده از انوار و علومش می‌کردم! تا آنکه خواستم به وطن برگردم. مبلغ پنجاه هزار درهم داشتم، خواستم به عنوان وجوهات تقدیم حضورش کنم.
امام(ع) فرمودند: از قبول نکردنش ناراحت نشوی، این به علت آن است که تو راه دوری در پیش داری و این پول مورد احتیاج تو خواهد بود. پس خداحافظی کردم و به طرف اهواز به راه افتادم، و همیشه به یاد آن حضرت و محبت‌های ایشان هستم و آرزو دارم باز هم آن حضرت را ببینم.
مطالب بیشتر


     نظرات شما



    سارا آقاجانی  
    بسیار عالی بود تشکر یک شنبه 05 دي 1389
    مجتبی  
    آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند دوشنبه 04 بهمن 1389
    پرنبان  
    آواز خدا همیشه در گوش دل است کو دل که دهد گوش به آواز خدا......... یامهدی(عج) چهارشنبه 18 اسفند 1389
    حجت اله عرفانیان  
    ای گوهر بهر ولا علی آئینه تمام نمای قائم آل محمدی حقا که تو داماد احمدی گنج نهان بارگه کبریا علی زیر نگین توست ما سوا علی هفت آسمان به درت سجده میبرند ای خاک پای جا نمازت توتیای چشم عارفان علی ای نور جاودانه ارضو سماء علی حسنه خدا در آءینه ات جلوه میکشد جلوه نمای مکتب شیعه مولاءعلیست ای جلوه گاه نور جمال کبریا یا علی هم آئینه رسالتو هم آینه امامتی اقیانوس نبی بحر کرامتی هم آئینه خدا در قیامتی جانم به فدایت که بهر عنایتی کیست در این تصویر در آئینه احمد علی شب نشین عرش بوده پرده دار عالمی با نبی همراز سبحان الذی اسری علی پرده دار لو کشف مولا علیست علی ای فرصت ناب محمد به کعبه پا نهادی دوش احمد بحق علی منکران بجز تخم حیضو زنا نیستند این علی باشد محمد محمد هم علیست زیرو بالا چون شود هر دو یکیست خواند احمد خویشتن را با علی مولای امت تا بدانی این مرتضی جزمصطفی هم تا ندارد صورتی زیباتر از روی نبی با علی هم قائم آل محمد جانه احمد با علی همتا ندارد اصل خلقت کلک رحمت دست ایزد رو نمایی کرده است قائم آل محمد یوسف زهراء علیست از علی دارد مقامو از علی دارد نشان هم نشان از نور پاک مصطفی دارد یقین خواند احمد خویشتن را با علی مولای امت تا بدانی این مرتضی جزمصطفی هم تا ندارد صورتی زیباتر از روی نبی با علی هم قائم آل محمد جانه احمد با علی همتا ندارد اصل خلقت کلک رحمت دست ایزد رو نمایی کرده است قائم آل محمد یوسف زهراء علیست از علی دارد مقامو از علی دارد نشان هم نشان از نور پاک مصطفی دارد یقین بارگه کبریا علی منبع فیض وجود قابله قوله سلونی حجت عثنی عشر در کائنات گنج هستی پادشاه انسو جان مولایش قائم علیست روی خود را کن نهان قائمه آل محمد عشق شیعه در کجایی معدنه عدل الهی نور چشم مصطفایی عاشقانت منتظر تا تو بیایی خون نکن دلهای ما را هر کجا هستی بگو مولاء کجایی گنج عالم بارگاه کبریایی میشود قسمت شها رویت ببینیم ای فدای روی ماهت چون علیو مصطفا یی غرشه رعد خداوند جلی یا علیا "یا علیا" یا علی منظور خداوند ز ایجاد عوالم والله و بللله تولای علی بود جلوه کنی به هر زمان باعث خلقت جهان آیه انما علی صورت هل اتی علی روز پیروزی به کعبه علی دوش نبی روز محشر هم لوای حمد بر دوش علی علی را ولی کرده حق دیگران سزاوار قل انما نیستند ای گوهر بهر ولا علی آئینه تمام نمای قائم آل محمدی حقا که تو داماد احمدی گنج نهان بارگه کبریا علی زیر نگین توست ما سوا علی هفت آسمان به درت سجده میبرند ای خاک پای جا نمازت توتیای چشم عارفان علی ای نور جاودانه ارضو سماء علی حسنه خدا در آءینه ات جلوه میکشد جلوه نمای مکتب شیعه مولاءعلیست ای جلوه گاه نور جما له کبریا یا علی هم آئینه رسالتو هم آینه امامتی اقیانوس نبی بحر کرامتی هم آئینه خدا در قیامتی جانم به فدایت که بهر عنایتی گردونه افلاک را در عالم بالا علی چرخانده با پای خودش بر دوش پاک مصطفا مولاء علی بر تر ز عالم این علی پیدایو نا پیداء علی اعجوبه اسرار حق فرزند کعبه شد پدید حرمت ما عزت ما شوکت ما دولت ما از علیست نیست ما را حرمتی جاوید منهای علی سر منشعه اسرار خدا وند جلی یا علیا" یا علیا"یا علی علی ای مظهر لطف عجایت علی وی معدن رکن غرائب علی زوج زهراء صهر ابن عمه وصی مصطفی حله پوشه هل عطایو انماست پاک میکرد اشک را تا سحر مولا علی غربت نیمه شب او که خشمش بود خود آئینه غمها علی صهر ابن عم وصی مصطفی حله پوش هل اتی یو انماست وارث گنجینه سر قضاء قابل تشریف قوله لافتی مولا علیست صاحب لاسیف بر ارباب معرفت دین خداصاحب بحر کرامات وجود صاحب بحر شهادت به محراب سجود قابل تشریف قول لافتی مولا علی در حرم همچون خلیل الله گشته بت شکن آنکه پا دوش نبی بنهاده پا است مولا علیست بت شکن مثل احمد عشق زهرا ست علی شاهنشه سریر ولایت علی از انما ولی یکموالله ست علی وارث گنجینه علم ا نبیاست صاحب بحر کرامات وجود شین شیدای شهادت در سجود معنی سالار دین حبل المتین گشته در عالم به والله اولین حاتفی گفت دیدم من آن کتف نبی تا به شانه گرد خاتم بود علیا " یا علی وارث بهر کرامات وجود ارزشش برتر ز عالم در سجود سلطان سریر ولایت علی از انما ولی یو کموالله ست علی سلطان بهر کرامات یقین آیه آیه بوده در قران ببین در حرم همچون خلیل الله گشته بت شکن آنکه پا دوش نبی بنهاده پا مولا علیست شاهنشه سریر ولایت علی سر حلقه سره کائنات است علی از انما ولی یکموالله ست علی وارث کل انبیاست شافع روز جزاست مولاء علی پرده دار لو کشف مولا علیست بی سبب نامه تو را مشگل گشا ننهاده اند هم به دریا دشت و کوه مشگل گشایی یا علی در قیامش او قیامت میکند مولاء علی از شکاف کعبه آمد چون علی این حقیقت رو شنست پیداست کیست جانشینه مصطفی همسر کو یک شنبه 28 فروردين 1390
    حجت اله عرفانیان  
    به گفته فردسی پاک زاد کجا مارو عقربو عنکبوت سیاه کی بوود جانشینه رسوله خدا اگر این تیر از ترکش رستمیست بدانید که رستم به فارسی علیست که یک مرد جنگی به از صد هزار اگر این تیر از ترکش رستمیست بدانید که رستم علیست که فارسی علی رستمیست ندارد که مثلی یلیست که همنام رستم و هم نام علیست نباید به مرده که باید به زنده گریست علی رستمست چون یلی پایدار جهان تا جهان است همو شه سوار شه آسمانو زمینست علی به دوش نبی او بتان را شکست رفتن به غار عنکبوت سیاه جز مارو عقرب ندارد چیزی بیاه 12 سال حکومت ابوبکرو عمر دوسال ابوبکر و ده سال عمر خیلی زود مردند بعد از 12 سال چون حق با دوازده امام شیعه فرزندان محمد(ص) علی و فاطمه بود از سانیه و ساعت سالو ماهو خورشید کعبه و کائنات پرسیدم حق با کیست یک صدا گفتند با هم والله و بللله حق با علیست گفتم پس عمر کیست گفت خواهر را داد زیبا بر علی 60ثانیه میشود یک دقیقه 12 سوره و امامه شیعه ضربدر 5 تنه آل عبا =60 60تقسیم بر 5تنه آل عبا =12 امام 60تقسیم بر 12=5 تنه آل عبا 60تقسیم بر 14= 5 تنه آل عبا 60 تقسم بر 71 فرقه تف به روی همه شان اگه بر نگردند چه کسی در عالم ساعت و ثانیه را به نام خود خلق کرد این را بدانید به جلال خداوند و به دستور او نایب بر حقه پروردگار شیر یزدان علی ورد زبان او را زمان قسمت روزو شبش کرده چنان سال 12 ماه است سالو برجویک هفته 14 تا 12 ساعت است یک روزساعت12ساعت یک شب 12 ساعت یک ساعتو 1260 دقیقه یم دقیقه 60ثانیه ضربدر 12=720تقسیم بر 12=12و 5 تنه آل عبا 720تقسیم بر 5=12و پنج تنه آل عبا 5 * 60ثانیه تقسیم بر 5 یا 12 یا 14 حق یا 5 تن خوانواده رسول خداست تعجب نمیکنی 5 انگشت داری به دست با 14 بند انگشت یا خط بند انگشت به دست این نشانه چهارده معصومه شیعه است یک هفته هفت روز و 7 شب = 14 معصومه شیعه است 7ضربدر 12 =84تقسیم بر 5=17 رکعت نماز 84تقسیم بر12=7 دوره کعبه علی3 +نماز 4=7 و 84تقسیم بر 14=7 روزو سالو ساعتو ثانیه 12ضربدر 5 =60 یک دقیقه 12 ساعت روز 12 ساعت شب چه کسی روزو شب را 12 ساعت قرار داد چه کسی حواریون حضرت عیسی را 12 نفر و جانشینان پیامبر اسلام را 12 نفر قرار داد برای حقانیت شیعه کافیه دستو بند انگشت جمع شوند میشوند یک مشت دو مشت با چهارده بند انگشت در دو دست 28 تقسیم5 = 5 پنج تنه آل عبا دروه کعبه هر طرف یک نام الله محمد علی فاطمه حسن حسین میگردند دوره کعبه به گرد پنج تنه آل عبا عاشقانش 7 با گرد خانه پروردگار پنج سطح با نام اللله دارد کعبه چرا 5 بار دانی چرا نماز4+علی3= 7 بار بگردی دوره پنج تن و دوازده ضلع کعبه در طواف 7+7=14 معصوم بر دهان دشمنه مولا ده انگشت با دو شصت بر دهانه دشمنه مولا نشست در وضوء 5 عضوء شسته میشود و سه عضوء مالیده بوگندو مسح میکشی بر سرت شر آن سه کم شود از سرت شرت را کم کن از سر ما مارو عقربو عنکبوت سیاه کی بوود جانشینه رسوله خدا با دو پای بوگندو گند نزن به کفشو جوراب ما نمیگویم ز سه سوراخ پائین حواله کردم به این سه تا سه شد تا این سه پیدایش بشد بر آل محمدو علی کن صلوات بر دشمنشان همیشه صد لعنت باد نشود لال به هنگام ممات هر زبانی که فرستد به محمد صلوات بر دشمنان ائمه اطهار تا به روز قیامت لعت باد خداوند کعبه را مکعب آفرید تا که ز پنج تن جدا نشید بگذار هر طرف نام یک معصوم الله و محمد در زمینو آسمان نام الله نا ودانه طلای کوثری روبروی کعبه بر روی علی - علی در کعبه چون آمد بدنیا شکاف کعبه میگوید همین را به نام خالق زیبائیها الله محمد علی فاطمه حسن و حسین دوره کعبه هر کدام یک نور عین در آسمانو زمین نام الله و محمد پیش برو همینطور مرد دروه کعبه بگرد تا برسی به شکافوپای علی در حجر 3ح ج ر+علی 3=6 شش سطح کعبه محل تولد علی کعبه دارد دوازده ضلع حج شروع میشود به پای علی شکافو حجر یعنی این حجر نسب عهدش پای توست عهد میبنند که حاجی شیعه است علی در کعبه چون آمد بدنیا شکاف کعبه میگوید همین را حج شروع و اختتامش پای توست آنکه خوابید جای لولاک قرینه 5 تنست افلاک خاند خدا او را ابو تراب علی بود پدر خاک ا ب و ت ر ا ب =7 ع ل ی 3+ نماز4 =7 هفت دور میگردی به گرد کعبه و پنج تن و دوازده امام 7+5=12 امام داری یعنی مسلمان دوازده امام 7 بار دور پنج تن و دوازده امام7+5= 12 و7 دوره مروه صفا میشود 14 معصومه ما دشمنه توسه فرعونه پست مثلث شومه قارو عنکبوت سیاه هست آن سه ابلست آن سه مست 41 ساله بوده اند بت پرست خونه حسین به گردنه این سه است جمع کن نام 5 تن با دوازده امامو چهارده مصوم 5+12+14+41=72 راست گفت حسین ابن علی حق خدا قصب نمودند 72تقسیم بر 14 معصوم میشود 6 طرف کعبه5 تنه آل عبا هر طرف کعبه یک نام 17رکعت نماز را با 14 ضرب=238تقسیم چهارشنبه 31 فروردين 1390
    رامین  
    دیدن روی تو ظلم است و ندیدن مشکل است/ چیدن این گل گناه است و نچیدن مشکل است. سه شنبه 01 شهريور 1390
    ضحی  
    خیلی عالی ، آموزنده ، و پر محتوا بود . سه شنبه 05 مهر 1390
    ضحی  
    همتی بدرقه راه کن ای طایر قدس

    که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
    سه شنبه 05 مهر 1390
    عاشق اقا  
    عالی بود منم یه داستان خیلی قشنگ دارم درمورد اقا اگه دوست داشتین میتونم بفرستم براتون شنبه 16 شهريور 1392
    نرگس  
    فدای علی بن مهزیار
    خاک پای عشاق مهدی
    شنبه 16 آذر 1392
    حمید.ن  
    متشکرم از این عمل پسندیده ما از این مطالب برای وبلاگ کپی کردیم مشکلی که نیست؟ یک شنبه 22 دي 1392
    بیتاب مهدی  
    خوشا بحالت آقا علی بن مهزیار پنج شنبه 17 بهمن 1392
    بیتاب مهدی  
    خوشا بحالت آقا علی بن مهزیار پنج شنبه 17 بهمن 1392
    بی تاب مهدی  
    سلام عاشق آقا بفرس چی داری تا ما ذوق کنیم از نور آقا در غیبتش متظرم آآ پنج شنبه 17 بهمن 1392
    مهدی اجرایی  
    واقعا عالی بود .من موندم چی بگم فقط باحلال زندگی کنید پنج شنبه 14 فروردين 1393
    خادم الحسین  
    فقط میتوانم بگویم شرمنده ام ازروی مولاواربابم-الهی العفو شنبه 01 شهريور 1393
    عسل  
    خیلی خوب بود مرررررررررررررر30 سه شنبه 19 اسفند 1393
    سیده فاطمه  
    خوندن این تشرفات اولیای الهی به محضر آقا و صاحبمون ، حس خیلی
    خوبی به آدم میده و سراسر انرژیه مثبته . ممنونم از زحماتتون.
    اجرتون هم با آقا و سرورمون امام زمان ( عج ) .
    جمعه 01 آبان 1394
    مرضیه  
    اقا ومولای من.میدونم که از دلم خبرداری ولی میخام بنویسم تاسبک بشم.انقدردنیامنوبخودش مشغول کرده که ای کاش نبودم دراین تاریخ تاباپای برهنه بدنبال مهزیارهامیا مد م شایدمنم یک جایی بعنوان کنیزقبول میکردین.اما ما کجا وشما کجا.شرمنده ام که خیلی وقتها نماز صبحم قضا میشه ایابه منم میگن بچه شیعه ی عاشق ؟والاخودمم خجالت میکشم اما بااین وجود خیلی دوستتون دارم اقای خوبم.بقول مادرم توکه یک گوشه چشمت غم عالم ببرد حیف باشد که تو باشی ومراغم ببر.قربونت برم اقا.همه زندگیم بفدای شما جمعه 11 دي 1394
    عاشق مولا  
    مولا جان العفو دوشنبه 12 بهمن 1394
    سارا  
    هر جا که هستین آقام سلامت باشین و انشاالله تعجیل توی ظهورتون بشه
    چقدر خوبه که اول همه ی خواستهام سلامتی و ظهور شماست ممنونم که به من رو سیاه به معنای واقعی این نعمت بزرگ رو می دین.
    پنج شنبه 16 ارديبهشت 1395
    محمدرضا  
    خدایا کمکم کن بدرد بخور امام زمانم باشم پنج شنبه 04 شهريور 1395
    محمدرضا  
    خدایا کمکم کن بدرد بخور امام زمانم باشم پنج شنبه 04 شهريور 1395
    نازی  
    خیلی جالب و قشنگ بود من که گریه کردم.
    خداوند همه رو شیعه ی واقعی امام زمان قرار بده و خودش کمکمون کنه تا دست از دنیا و گناه کردن بر داریم و بتونیم از آزمایشاتی که امام زمان خودشون فرموند
    سربلند بیرون بیایم خدا عاقبت هممون رو به خیر کنه و ما رو جزء یاران
    امام زمان علیه السلام قرار بده
    به امید روزی که ایشون ظهور کنن
    جمعه 29 ارديبهشت 1396
    ...  
    هرکس به دیدار تو نایل شود...
    یک شبه حلال مسایل شود...
    شنبه 14 مرداد 1396
    حجت سلیمانی اصل  
    بنام حضرت دوست
    الا ای بهترین مخلوق حضرت دوست در عصر غیبت ، حرفی ندارم جزء‌ شرم از عم تلف شده و گناه در محضر آن ایزد توانا و امید به توفیق هدایت و تعجیل در ظهور حضرت شما تا قدوم مبارک شما توتیای چشمان نالایق ما گردد . ان شاءالله
    دوشنبه 13 شهريور 1396
    فاطمه  
    سلام. قشنگ بود. ممنون. منم دوس دارم امام زمان رو ببینم. سه شنبه 10 بهمن 1396
    نسرین  
    خوش به حال اون آدم هایی که حضرت مهدی عج بهشون نظر کرده
    ای کاش منم این سعادت نصیبم میشد
    امشب شب قدر هست منکه خیلی ایمانم قوی نیست
    اما عجیب دلم رفته سمت جمکران
    تمام امیدم به حضرت هست که کمکم کنه راه درست رو خودش برام باز کنه
    خیلی تنهام خیلی بهش نیاز دارم
    فقط منتظر یه اشاره از ایشونم که بدونم صدامو شنیده , که برم مسجدش و جای قدم های ایشون رو ببوسم ,و دوباره نماز بخونم
    جمعه 03 خرداد 1398
    نام    
    پست الكترونيكي:  
    نظر:  
     
     
     
     
       
    دریافت اطلاعات...
    مقالات
    دریافت اطلاعات...