ای اف به این زمانه و ای اف به روزگار
تا کی شکست ، خرد شدن ، بغض ، انتظار
تقویمها نبود تو را ناله میکنند
در سالهای ساکت و بی روح و مرگبار
تقویم ، بی تو هر چه که باشد قشنگ نیست
فرقی نمیکند چه زمستان و چه بهار
حتی تمام فلسفه ها بی تو مبهم اند
مرزی نمانده بین جهان ، جبر ، اختیار
دنیا پر است از همه چیزهای شوم
از هر چه اتفاق عبث ، تلخ ، ناگوار
از زندگی به شیوه حیوان ولی مدرن
یعنی که : کار ، پول ، هوس ، کار ، کار ، کار ...