به نام عشق - سید حمید رضا یرقعی
چهارشنبه 23 فروردين 1391      8101بازديد


 

زیر باران دوشنبه بعد از ظهر

اتفاقی مقابلم رخ داد

 

وسط کوچه ناگهان دیدم

زن همسایه بر زمین افتاد

 

سیب ها روی خاک غلطیدند

چادرش در میان گرد وغبار

 

قبلا این صحنه را...نمی دانم

در من انگار می شود تکرار

 

آه سردی کشید،حس کردم

کوچه آتش گرفت از این آه

 

و سراسیمه گریه در گریه

پسر کوچکش رسید از راه

 

گفت:آرام باش! چیزی نیست

به گمانم فقط کمی کمرم...

 

دست من را بگیر،گریه نکن

مرد گریه نمی کند پسرم

 

چادرش را تکاند، با سختی

یا علی گفت و از زمین پا شد

 

پیش چشمان بی تفاوت ما

ناله هایش فقط تماشا شد

 

صبح فردا به مادرم گفتم

گوش کن ! این صدای روضهء کیست

 

طرف کوچه رفتم و دیدم

در و دیوار خانه ای مشکی است

 

با خودم فکر می کنم حالا

کوچه ء ما چقدر تاریک است

 

گریه،مادر،دوشنبه،در،کوچه

راستی! فاطمیه نزدیک است...

 

سید حمیدرضا برقعی

مطالب بیشتر


 نظرات شما



HOSEIN SHERSLE  
ahsant شنبه 10 بهمن 1394
نام    
پست الكترونيكي:    
نظر:  
 
 
 
 
   
دریافت اطلاعات...
مقالات
دریافت اطلاعات...